امروزه سرویس محاسبه ابری نه تنها موجب شکل گیری مجدد حوزه سیستم های توزیع شده گردیده است، بلکه به صورت اساسی منجر به تغییر روش های محاسبات در پروسه های شغلی نیز شده است. از آنجایی که محاسبه ابری مجهز به ویژگی های پیشرفته زیادی می باشد، ولی در عین حال معایبی در آن وجود داشته که نسبتا هزینه های محاسباتی سنگینی را برای هر دو سرویس های ابری خصوصی و عمومی تحمیل می کند. حوزه محاسبه سبز نیز اهمیت رو به افزایشی در دنیایی با منابع محدود انرژی، که روز به روز بر تقاضای استفاده از این منابع نیز افزوده می شود، دارد.
در این مقاله، سعی شده است تا چارچوب جدیدی به منظور بهبود معماری های محاسباتی ابری ارائه شده است. با استفاده از تکنیک های زمانبندی آگاه از نظر میزان انرژی، مدیریت منبع متغیر، مهاجرت زنده و طراحی ماشین مجازی کمینه، بهره وری کلی سیستم به میزان زیادی بهبود یافته و مراکز داده ای مبتنی بر سرویس ابری نیز کمترین سربار کارائی را متحمل شده اند.
سالیان سال است که فعالان حوزه علوم کامپیوتر، به پیش بینی ظهور یک سرویس محاسباتی مبتنی بر سودمندی پرداخته اند. تاریخچه این مفهوم، بر می گردد به سال 1961 میلادی که جان مک کارتی، آنرا در دانشگاه MIT معرفی کرد: “در صورتی که کامپیوترهایی که من مد نظر دارم، به کامپیوترهای آینده مبدل گردند، ممکن است روزی فرا رسد تا محاسبات به صورت عمومی، مشابه با سیستم تلفن سازماندهی شود... سودمندی کامپیوتر، می تواند مبنای صنایع جدید و مهم را تشکیل دهد.”
موضوع تدوین و پیاده سازی استراتژی رقابتی معمولا از جنبه شرکت های بزرگ، معتبر و اغلب چند شعبه ای مد نظر قرار می گیرد. به هنر حال، دسترسی به مزایای رقابتی پایدار برای بقای کسب و کارهای راه اندازی شده کوچکتر مهم می باشد. اگرچه تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است که چگونه شرکت های تازه تاسیس ارزشی را برای بخش های خود ایجاد می کنند و چگونه آن ها می توانند به مقوله تولید بپردازند، تلاش های کمی در زمینه کاربرد ایده های راهبردی شرکت های بزرگ قدیمی برای راه اندازی کسب و کار، انجام شده است. در این مقاله ما به بررسی 11 تفاوت مجزا بین این موارد که چگونه شرکت های بزرگ، معتبر و همنوعان کوچکتر آن ها، نوآوری های راهبردی را با نیم نگاهی به توصیه های کارآفرینان برای احتمال موفقیت بالاتر به کار می گیرند، می پردازیم. این 11 مقوله در ارتباط با قدرت بازار، اندازه بازار، ارتباط با منابع، وجود محدودیت ها، دید رقبا، انتظپیش بینیار سرمایه گذار، تولرانس ریسک سهام دار/ سرمایه گذار، فرایند ها، مدیریت سها، م سیستم ارزیابی و افق زمانی برای نتایج می باشد.
1. ابزارهای باارزش مدیریتی
این اصل پذیرفته شده می باشد که هیچ یک از استراتژی های رقابتی ذاتا بالاتر از نوع دیگر آن از نقطه نظر پتانسیل آن برای ایجاد منفعت بیشتر برای سهامداران نمی باشد. شرکت هایی همانند هیوندای، دل، وال مارت و دیز این در ایالات متحده رقابت های موفقیت آمیزی را با به کار بردن استراتژی های کم هزینه دنیال کرده اند در نقطه مقابل شرکت های همانند پورشه، اپل، تارگت و ریتز کارلتون با به کار بردن استراتژ های متفاوت تری به موفقیت دست یافته اند. به هر حال تمام این نمونه ها دارای یک چیز مشترک می باشند: آن ها شرکت های مجربی می باشند. و تمام آن ها دارای یک طرز فکر یکسانی بوده اند. در این مقاله ما به بررسی تفاوت های بین شرکت های مجرب و شرکت های تازه تاسیس می پردازیم. شرکت های تازه تاسیس شرکت هایی می باشند که اخیرا فعالیت های خود را آغاز کرده اند.
با افزایش آگاهی در زمینه ذخیره انرژی و حفاظت از محیط زیست، کشورهای عربی به سمت توسعه بازدهی در زمینه تبدیل انرژی پیش می روند. معادل 2.7 میلیون بشکه به صورت روزانه می سوزند تا برق کارخانه های حرارتی که نمایده 92 درصد از کل تولید برق در کشورهای عربی می باشد را تامین کند. یک میلیون بشکه به طور سالانه به این مقدار اضافه می شود. که به طور معمول 40 دلار در هر بشکه و هزینه روزانه آن بیش از 108 میلیون دلار می باشد. این مقاله به معرفی دو استراتژی می پردازد که هدف کلی آن این می باشد تا مصرف کنونی این سوخت را به نصف برساند. اولا، فناوری تولید همزمان قادر به بهبود بازده گرمایی از متوسط جریان کمتر از 25 درصد تا بیش از 80 درصد می باشد. فقط 1 درصد بهبود راندمانبازده گرمایی نیروگاه ها، صرفه جویی به اندازه 4 میلیون دلار سوخت را نشان می دهد. علاوه بر این، تولید همزمان مناسب و سازماندهی شده باعث:
– کاهش انتشار آلودگی با سوزاندن سوخت کمتر در نتیجه راندمان حرارتی بالاتر می گردد.
– و باعث افزایش غیرمتمرکزسازی تولید برق می گردد.
اخیرا با افزایش قابل توجه قیمت سوخت، پیدا کردن استراتژی هایی برای کم کردن مصرف داخلی سوخت، به عنوان اولویت اول، نه تنها برای وارد کنندگان بلکه برای کشورهای صادر کننده نفت نیز به شمار می آید.این حقیقت در ارتباط با کشورهای عربی نیز صحیح می باشد که در آن ها افزایش آگاهی در زمینه ذخیره انرژی و حفاظت از محیط زیست مورد توجه بوده است و به سمت ذخیره انرژی به طور کارامدتری پیش می روند.
شبکه عصبی مصنوعی را می توان یکی از شاخه های هوش مصنوعی دانست که به عنوان یک تکنولوژی رایانشی در علوم کامپیوتر مدنظر قرارگرفته است. در این مقاله قصد داریم به بازبینی حوزه هوش مصنوعی پرداخته و بر روی کاربردهای اخیر آن، که از شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) و هوش مصنوعی (AI) استفاده می کند بیندازیم.همچنین قصد داریم ادغام شبکه های عصبی را با سایر متدهای رایانشی ای مانند منطق فازی در نظر گرفته تا بتوانیم توانایی تفسیر داده ها را بهبود دهیم. شبکه های عصبی مصنوعی را می توان یک تکنولوژی رایانشی نرم دانست که در سطح زیادی موردمطالعه قرارگرفته و در طی دو دهه اخیر نیز کاربردهای زیادی از آن پدید آمده است. رایج ترین کاربردهای شبکه های عصبی را می توان در حل مسائل تشخیص الگو، تحلیل داده ای، کنترل و خوشه بندی دانست. شبکه های عصبی مصنوعی دارای ویژگی های زیادی من جمله سرعت پردازشی بالا و توانایی در یادگیری و به دست آوردن جواب یک مسئله(از طریق یادگیری یک مجموعه داده ای) می باشند. هدف اصلی این مقاله این بوده که به بررسی کاربردهای اخیر شبکه های عصبی مصنوعی و هوش مصنوعی پرداخته و یک بازبینی جامعی را در خصوص نقش اصلی AI و NN در حوزه های مختلف ارائه دهیم.
هوش مصنوعی، شبکه های عصبی، یادگیری ماشین، رایانش نرم
این مقاله به معرفی طرح پیمایش کنترل تراکم موثر برای TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) در شبکه های بی سیم چند گرهی با اتصال اینترنتی می پردازد. این طرح پیمایش، در فرستنده های TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) بی سیم و همچنین در گذرگاه اینترنتی به اجرا در می آید، و بر طبق به مسیر جریان های TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) در سرتاسر شبکه های بی سیم و اینترنت به گردش در می آید، واکنش نشان می دهد. علاوه بر این، به تحلیل دلایل غیرعادلانه بودن جریان های TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) آینده پرداخته و طرحی را برای کنترل گردش TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) کابلی به بیسیم، در گذرگاه اینترنتی برای دستیابی به شرایط تقریبا بهینه، مد نظر قرار می دهیم.
طرح پیشنهادی که به نام TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) به همراه پیمایش تطبیقی گذرگاه (TCP-GAP) معرفی می کنیم، منجر به تحمیل ترافیک بالاسری برای رسیدن به حد مطلوب در میان جریانات TCP فعال نمی شود، و به صورت پله ای بکار گرفته می شود زیرا نیازمند تغییر TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) در بخش کابلی شبکه نمی باشد. در مجموعه گسترده ای از این بررسی ها که از ns-2 استفاده می کنند، نشان می دهیم که TCP-GAP، در سطوح بالایی مسئول شرایط ترافیکی متغیربوده، که تقریبا تعادل بهینه ای را در تمام سناریوها ایجاد کرده و بیش از 42% بازده را در ارتباط با ترافیک احتمالی FTP و همچنین بیش از 70% بازده را برای ترافیک HTTP نسبت به TCP NewReno ایجاد می کند همچنین به بررسی حساسیت متغیرهای TCP (پروتکل کنترل نقل و انتقالات) مورد نظر نسبت به پهنای باند متفاوت پیوندهای کابلی و بی سیم با توجه به کل بازده و تناسب آن می پردازیم.
در سال های اخیر، ظهور سریع شبکه های بی سیم با اتصال اینترنتی همانند شبکه های در هم بافته شده بی سیم، اهمیت زیادی را در تحقیقات علمی و صنایع کسب کرده اند. کاربردهای اینترنتی معمول همانند جستجوی شبکه، ایمیل و انتقال فایل در ارتباط با چنین شبکه های بیسیمی و کابلی نیازمند TCP به عنوان یک پروتکل اصلی برای انتقال داده های موثق می باشد. یکی از مشکلات کلیدی بر روی شبکه ها بی سیم و کابلی هیبریدی در ارتباط با خصوصیات متفاوت شبکه های بی سیم چند گرهی و اینترنت کابلی می باشد. در شبکه های بی سیم چند گرهی اکثر تجارب ناموفق توسط TCP به دلیل افت بسته ها در IEEE 802.11 باعث پیوند گره های میانی می گردد. ترمینال مخفی و تاثیر ترمینال آشکار به عنوان دلیلی برای افت این بسته ها در شبکه های چند گره ای می باشد.