این مطالعه به بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت و سطح هماهنگی در رابطه بین استرس نقش و رضایت شغلی کارکنان هتل می پردازد. ابزار نظر سنجی که شامل اندازه گیری رضایت شغلی، استرس نقش (تضاد و ابهام) و اطلاعات آماری برای جمع آوری اطلاعات از کارکنان هتل در جمهوری کره مورد استفاده قرار گرفت. داده ها از 320 پاسخ دهندگان، به نمایندگی از 64 درصد از نرخ پاسخ، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که اثر تنش نقش، بر رضایت شغلی به طور قابل توجهی برای کارکنان زن و کارکنان نظارت نسبت به کارکنان مرد و کارکنان غیر نظارتی قوی تر است. پیامدهای تحقیقات و پیشنهادات برای تحقیقات آینده ارائه شده است.
در صنعت مهمان داری معاصر که رقابت بین شرکت ها بسیار شدید است، انتظارات مشتریان برای خدمات افزایش یافته و این مسئله باعث انتظار کار بیشتر از کارمندان شده است. علاوه بر این، کارمندان سازمان های خدماتی با مجموعه ای از خدمات در نقش شان مواجه هستند که با مشتری سر و کار دارد و به خاطر نقش شان با عدم قطعیت در شغلشان رو به رو هستند.در نتیجه، تجربه استرس های شغلی در محیط کار برای این دسته از کارمندان اجتناب ناپذیر است. از آنجایی که مطالعات اولیه بر استرس سازمانی دارای پیشرفت بوده، استرس نقش توجه بسیاری از بررسی های اساسی را به خود اختصاص داده. به طور مفهومی، این چنین برداشت می شود که استرس نقش از انتظارات ناسازگار (تعارض نقش) و انتظارات نا مفهوم (ابهام نقش) برای کارمندان ناشی می شود. مطالعات متعددی که از تئوری نقش استفاده کرده اند، نتایج مخربی را برای استرس شغلی نشان داده اند که شامل رضایت پایین، ترک شغل، تعهد پایین و عملکرد ضعیف می شود. مسئله استرس نقش بخصوص در صنعت مهمان داری بسیار اهمیت دارد که کارمندان اغلب نقش های چند گانه و متعارضی در برابر منافع مشتریان و سازمان بر عهده می گیرند.
خصوصیات حرارتی و مکانیکی PVC منعطف با روغن دانه سویا اپوکسیده شده (PVC-ESBO) مورد بررسی قرار می گیرد. فعل و انفعال دافعی برای توضیح تاثیر اپوکسیده شدن ضریب PVC به همراه ESBO و نرم کننده ها مورد استفاده قرار می گیرد. دمای تبدیل شیشه ای PVC به عنوان تابع خطی اپوکسیده سازی نرم کننده ESBO می باشد. انرژی های فعال سازی PVC/ESBO تحت تاثیر واکنش غیر هیدروکلردار کردن و تکامل HCI می باشد. اضافه کردن ESBO باعث بهبود رفتار گرمایی PVC می گردد. انرژی های فعال سازی بالاتر تثبیت کننده های Ca-Zn، Ba-Zn مسئول تثبیت PVC-ESBO می باشند. سطح اپوکسیده کردن ESBO همچنین باعث بهبود خصوصیات مکانیکی و تثبیت حرارتی PVC می گردد. تثبیت حرارتی پایین پلی وینیل کلراید (PVC) باعث محدود کردن کاربرد این پلیمر در صنعت می گردد. تلاش های زیادی برای بهبود تثبیت حرارتی و خصوصیات مکانیکی این پلیمر در سال های اخیر انجام گرفته است. پلی وینیل کلراید به تجزیه و از دست رفتن HCI حتی در دمای فراوری پایین تر منجر می گردد. فرض بر این است که هیدروژن فعال ظاهرا در PVC جایگزین می گردد. این امکان وجود دارد تا مانع حذف HCI توسط نمک اورگامتالیک و تثبیت PVC شده یا باعث توقف تاثیر کاتالیز HCI در این واکنش توسط اپوکسیده کردن شویم. ما اخیرا گزارشی را در مورد اپوکسیده کردن روغن دانه سویا بر روی عمل مکانیکی انعطاف پذیری PVC با استفاده از DOP داده ایم. ضریب ذخیره سازی (E) و از PVC- ESBO انعطاف پذیر برای نشان دادن میزان همگنی و تثبیت PVC مورد استفاده قرار می گیرد. چون میزان اپوکسیده سازی باعث بهبود دمای تبدیل شیشه شده و انتقال فاز دوم PVC به عنوان یک فرایند ترمودینامیک می باشد، ما به بررسی تاثیر حرارتی سطوح مختلف اپوکسیده سازی ESBO-PVC می پردازیم. در این مقاله ما به گزارش تثبیت PVC با تثبیت کننده کلسیم، باریوم، و روی پرداخته و نشان می دهیم که چگونه این نمک و سطح اپوکسیده سازی SBO زمان تجزیه و حرارت PVC-ESBO را تحت تاثیر قرار می دهد.
نوشته حاضر بر اساس نمونه های منتشر شده از معروفترین نگاره های نسخه های خطی فارسی تهیه گردیده است. در این نمونه ها، نزدیک به 1٤0 تصویر مربوط به بیش از 70 نسخه خطی، یک یا چند ویژگی بهار را می نمایاند و به دهه آخر قرن چهاردهم میلادی تا دهه سوم قرن هفدهم میلادی مربوط می شوند. خاطره جمعی ایرانی ویژگی های ممتاز بهار را به دوران کیکاوس می رساند و فردوسی این ویژگی ها را در سرود دیو رامشگر مازندرانی ثبت کرده است.
برخی از این ویژگیها تصویر شدنی و برخی دیگر احساس شدنی هستند. ویژگی های تصویری بهار مانند گل بوستان، لاله کوهی و سنبل و زمین پرنگار، عینا به نقاشی های نسخه های خطی فارسی منتقل شده و در آن ثابت مانده اند. درست به دلیل وجود گل در بوستان، لاله کوهی و سنبل و نقش و نگار بر زمین، می توان احساس کرد که هوا مطبوع است، یعنی نه گرم و نه سرد و فصل، فصل بهار است.
ویژگی های متالورژیکی از قبیل کشش، سختی، چغرمگی و استحکام در برابر خوردگی جوش های غیرمشابه بین فولاد ضدزنگ آستنیتی عیار X5CrNi18-10 و فولاد ضدزنگ مارتنزیتی عیار X20CrMo13 مورد ارزیابی قرار گرفت. الکترودهای فولاد ضد زنگ دولایه و آستنیتی هر دو به منظور اتصال این ترکیب مورد استفاده قرار گرفتند و در این راه از فرآیند جوشکاری قوس فلز دستی چندگذری استفاده شد. جوش های آزاد ناقص همراه با جوش های قابل مصرف درست شدند. مشخص شد که استحکام کششی تکۀ بهم جوش خورده که توسط الکترود دولایه (E2209-17) ایجاد شده بود، نسبتا کمتر از استحکام کششی الکترود آستنیتی (E308L-16) است. چقرمگی رسوبات E2209-17 و E308L-16 حتی در دمای کم صرف نظر از درونداد گرمایی قابل قبول بود. سختی در هر دو جوش ساخته شده با الکترود آستنیتی E308L-16 و دولایۀ E2209-17 در فیوژن فلزی جوش/ X20CrMo13 به دلیل بازپخت گرمایی و پس از سرعت سرمایشی بالا افزایش یافت. مشخص شد که استحکام در برابر خوردگی متخلخل فلز جوش ساخته شده با فلز پرکنندۀ E2209-17 و E308L-16 قابل قبول است. با وجود این منطقۀ حرارت دیده در فلز پایۀ X20CrMo13 و قطعۀ جوش خورده تحت تأثیر خوردگی الکترولیتی قرار گرفت. این بررسی نشان داده است که از هر دو فلز پرکننده برای اتصال فولاد ضدزنگ آستنیتی به فولاد ضدزنگ مارتنزیتی استفاده کرد.
کلیدواژه: فولاد ضدزنگ مارتنزیتی و فریتی، قابلیت جوشکاری، استحکام کشش، چغرمگی، استحکام در برابر خوردگی
به دلیل استحکام در برابر خوردگی قابل قبول، خواص مکانیکی خوب و به صرفه بودن فولاد ضدزنگ مارتنزیتی، گرایی و کاربرد آن در برخی بخش های صنعتی رو به افزایش بوده است. خواص مکانیکی خوب، استحکام در برابر خوردگی قابل ملاحظه و قابلیت جوشکاری خوب فولاد ضد زنگ آستنیتی باعث شده که صنعت این نوع فولاد راترجیح دهد. با اینحال اطلاعات کمی در مورد روابط خاصیت/ ریزساختار در جوش های غیرمشابه بین فولاد ضدزنگ آستنیتی و مارتنزیتی بااستفاده از الکترود فولاد ضدزنگ ودولایه وجد دارد. کاربرد روزافزون فولادهای ضدزنگ نیازمند درک بهتری از موضوعات مربوط به جوش ها برای فلزات غیرمشابه می باشد. اتصال مواد غیرمشابه به دلیل تفاوت در خواص فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی فلزات پایۀ جوش خورده در کل بحث برانگیزتر از اتصال فلزات مشابه می باشد. این تفاوت ها علاوه بر این انتخاب فلزات پرکنندۀ سازگار با هر دو فلز پایه را دشوار می کند.
سینمای امروز ایران در جهان می درخشد ولی در آغاز، عکاسی بخت بلندتری داشت و در دوران ناصری می توانست در میان بهترین ها در جهان جلوه کند. هم اکنون، آلبومخانه کاخ گلستان، که بیشتر یادگار آن دوران است، شاید در یکدست بودن و قدمت یک رقیب بیشتر در دنیا نداشته باشد که آن مجموعه پادشاهی بریتانیا است.
برای نگارنده، این سئوال مطرح بود که چگونه بین معرفی عکاسی به صورت داگروتیپی در سال 1839 م / 12٥٤ ق / 1218خ در پاریس و نخستین عکسبرداری در ایران، در اواسط دسامبر 18٤2/ اواسط ذیقعده 12٥8/ پایان آذر (قوس) 1221، توسط نیکلای پاولوف، کمتر از سه سال به دنبال درخواست محمدشاه، شاه قاجار، گذشت. حال آنکه نیم قرن بعد، طبق اسنادی که تا این اواخر به دست آمده بود، فاصله بین معرفی سینما در سال 189٥ م/ 127٤خ در پاریس اولین فیلم ایرانی چهارچوب ایرانی آنهم در اروپا به پنج سال رسید. این تاخیر را در ضعف دستگاه مظفری و کشور در مقایسه با گذشته، ملایمت فطری شخص مظفرالدین شاه، ناآگاهی و بی توجهی مردم و عدم احساس مسئولیت از سوی ایشان می توان یافت. همچنین می توان پذیرفت که اگر ناصرالدین شاه در 1313 ق/ 189٦ م/ 127٤ خ به قتل نرسیده بود، فیلم سینما و دوربین فیلمبرداری در همان سالها به تهران رسیده و شاید رشد سریعتری از همان ابتدا پیدا می کرد ولی این چنین نشد. در مورد تاریخ نخستین سالهای سینما، ساماندهی قابل تقدیر آلبومخانه کاخ گلستان که از سه چهار سال گذشته آغاز گردیده از یک سو و آغاز بازنگری اسناد کاخ گلستان از سوی دیگر، دگرگونی های ژرفی اکنون در دیدگاه کلی نسبت به آشنایی و ورود سینما به ایران پدید آورده است: تاریخ ورود نخستین دستگاه های سینما به ایران به عقب رفته، سینمای نخستین ایران چهره ای نو یافته و تحول آغاز سینمای ایران در مسیر تازه ای قرار گرفته است. البته دستیابی به برخی از فیلمهای کاخ گلستان، که به آن اشاره خواهد شد، و مهمتر از آن درک هر چند محدود، اهمیت آن فیلمها در هجده سال پیش در چهارچوبی که امروز نتیجه می دهد رخ داد ولی در پیشرفت امور به علل گوناگون تا سالهای اخیر وقفه افتاد. در این نوشته کوتاه بر دو نکته اساسی تأکید خواهد شد: آشنایی با سینما و رسیدن نخستین اسباب سینما به ایران و تولد آنچه که می توان آن را نخستین مجموعه فیلم ها و به ویژه «فیلمهای سینمایی ایران» دانست.