دسته: تاریخ
حجم فایل: 65 کیلوبایت
تعداد صفحه: 33
ولادت:
شیخ فضل الله کجـورى معروف به نورى فرزند ملا عباس نـورى طبرسـى به تـاریخ 2 ذیحجه 1258 هـ. ق در کجـور مـازنـدران چشـم به جهان گشود.
تحصیلات:
وى پس از طى تحصیلات مقدماتى در دوران کودکى و نوجوانى در آغاز جـوانى به همراه میرزا حسیـن نورى دایى و پدر عیال خـود به نجف اشرف مهاجرت کرد. و در حـوزه درس اساتید بزرگى به کسب علم پرداخت و مـورد تـوجه استادان خـود قـرار گرفت و به مرتبه بلنـد فقاهت و اجتهاد نایل آمد. شیخ فضل الله بر علـوم حـوزه هاى دینـى احاطه کامل پیـدا کـرد و چنان در مایه فضل و دانـش شهرت یافت که علاوه بر دوستـان، مخالفین وى نیز مرتبه علمى او را تأیید مى نمودند.
اساتید:
شیخ فضل الله از محضر علماى بزرگى چون: میرزاى شیرازى کسب علم نموده است.
شاگردان:
شخصیت هایى همچـون مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حایرى مؤسس حوزه علمیه قـم از محضر پر فیض او کسب علم نموده اند و به مراتب عالى علمى رسیده اند.
تألیفات:
شیخ نورى علاوه بر تدریـس و ارشاد و رسیدگى به امور مردم در کار تألیف رسایل فقهى و اصـولى و فلسفى و سیاسى و همچنیـن تصحیح کتـابهاى معروف و معتبـر علماى گذشته اهتمامـى تمام داشت آنچه از او بـاقـى مـانـده است به شـرح زیـر مـى باشد:
1 صحیفه قـائمیه.
2 رساله اصـولـى
3 رساله سوال و جواب.
4 رسـاله عملیه حـاوى 60 پـرسـش از میـرزاى شیرازى.
5 رسـاله تحـریـم سفـر حـاجیـان به مکه از طـریق جبل.
6 تذکـره الغافل و ارشـاد الجـاهل در رد سیاست مشـروطه.
7 شـرح مقاصـد.
8 تحریـم مشروطیت حاوى مـوافقت اولیه و مخالفت ثانویه با دلایل شرعى.
گفتار بزرگان:
دیـدگـاه امـام خمینـى (ره) در مورد مشروطیت: مـرحـوم شیخ فضل الله ایستاد که مشـروطه بـایـد مشـروعه باشد، باید قـوانیـن مـوافق اسلام باشـد. در همان وقت که ایشان ایـن امر را فرمود و متمـم قانون اساسى هم از کوشش ایشان بود، مخالفیـن، خارجـى ها، که یک همچـو قـدرتـى را در روحانیت دیـدند، یک دادگاه درست کردنـد در ایران و یک نفر منحرف روحانى نما را آوردند که شیخ فضل الله مجاهـد و مجتهد داراى مقامات عالیه را محاکمه کرده و در میدان تـوپخانه در حضـور جمعیت به دار کشیدند. و پاى آن هـم کف زدند و ایـن نقشه اى بود براى اینکه اسلام را منعزل کنند و کردنـد و از آن به بعد دیگر نتـوانست مشروطه یک مشـروطه اى بـاشـد که علمـاى نجف مـى خـواستند. حتـى قضیه مرحـوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هـم یک جـور بـدى منعکـس کردند که آنجا هـم صدایى از آن در نیامد. ایـن جـوى که ساختنـد در ایران و در سایر جاها، این جـو، اسباب ایـن شـد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضى از روحانیون خـود ایران محکوم کردند و بعد به دار کشیدنـد و شکست دادند اسلام را…
علامه امینـى درباره شیخ فضل الله چنین مى گوید: شخصیت مورد بحث ما از پیشوایان مسلمین و پرچمداران دانش و دین و بزرگ تریـن عالم تهران بود فضل و ادب از گفتار و بیانـش مـى ریخت. خـواهـر زاده و داماد علامه نورى بـود.
یپرم خان ارمنى که طـومار زندگى شیخ را درهـم پیچیده و او را به دار کشیـد، در یاد داشت هاى خـود آورده است: شیخ نـورى روحانـى عالیقدرى بـود و گفته او براى تـوده خلق به منزله وحـى محسـوب مـىشـد شیخ فضل الله تـا آن زمان که در عراق بـود در کنار بهره گیرى از دانشمنـدان بزرگ حـوزه دینـى نجف و سامـرا، داراى مجلـس درس قابل تـوجهى بود
فهرست مطالب:
شیخ فضل الله نورى 1
ولادت 1
تحصیلات 1
شاگردان 1
تألیفات 1
گفتار بزرگان 2
مقام علمى 2
فعالیت 3
دوران 3
وفات (شهادت) 4
بازخوانی روایت اعدام شیخ فضلالله نوری 4
آزمون حقوق بشر و کارنامهی دولت در ایران 8
منابع و پانویسها 29
خلاصه
هویّت چیست؟ اول از همه اینکه هویّت یک فرآیند است نه یک چیز «یافت شدنی». شاید بتوان آن را به رد پایی تشبیه کرد که تمدن در طول حرکتش در تاریخ از خود بجا می گذارد. این رد پا همان فرهنگ، یا هویّتِ آن تمدن است.
دوم اینکه هویّت به سبب فرآیند بودنش نمی تواند مصنوع باشد. ما هویّت مان را در مواجهه با آنچه که تصور می کنیم مشکلات واقعی مان است، سر و شکل می دهیم. فی المثل اروپایی ها پیشروان انقلاب صنعتی بودند، بی آنکه دل نگران هویّت خود باشند. این کشورها به سبب کوشش هایشان در این زمینه، ثروت بسیاری اندوختند امّا همچنان فرانسوی، انگلیسی یا آلمانی باقی ماندند.
سوم اینکه هویّت امری خود آگاه نیست. مثلاً شاید بتوانیم درباره منطق فرانسوی (فرانسوی بودن) سخن بگوییم امّا مردم فرانسه نمی کوشند این منطق را به دست آورند بلکه صرفاً تلاش می کنند معقول و منطقی باشند. این ما هستیم که می گوییم: « فلان چیز خیلی فرانسوی است».
ما با ادراک خود و محیط مان است که هویّت خویش را می یابیم. هر کوششی برای میانبر زدن و کوتاه کردن این فرآیند فهم یا ساختن و جعل هویّت، لاجرم به زیان همه ما خواهد بود. این کار نوعی فریب و تقلب، یا نوعی علامت دادن است. «علامت» آشکارا با «نماد» تفاوت دارد، چرا که تلویحاً متضمن نوعی واکنش از سنخ واکنش پائولوفی است؛ یعنی واکنشی است مجعول. همچنانکه شخصی پرچمی را تکان می دهد و دیگران از جا می پرند و ادای احترام می کنند.
مقدمه:
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصل اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی شود
نقش یادگیری در همه صحنه های زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی، بلکه در رشد هیجانی، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد می گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
خلاصه
نمایش شرقی، نمایشی روایتی است. برای بازیگر شرقی طبیعی است که دارد دیگری را بازی می کند و یا از چیزی غیر خود خبر می دهد، بنابراین به راحتی و به کمک کنایه ها و مبالغه های بازیگری، اشاره به ورای خود را، با ایجاد فاصله بین خود و نقش، قابل لمس می سازد. درک و تحلیل همین جنبه ها در اروپای معاصر از یک طرف به تکوین فکر « فاصله گذاری» کمک کرد، و از طرف دیگر زیربنای «نمایش آیینی» شد. به هر حال، دذ هر دو تئاتر غربی و شرقی «آیینی بودن» و «فاصله داشتن» هیچ کدام هدف نیست، بلکه منطق ذاتی و طبیعی نمایش است. دیگر طبیعی است که حس ها گرچه واقعی ست ولی بازی ها واقعی نباشد، و طبیعی است که بازیگران خود را با نقش یکی نکنند، زیرا نمی گویند «ما آن شخصیت» هستیم، بلکه فقط از «او» خبر می دهند، یا « شخصیت نقش را برای ما » روایت می کنند. پس دیگر طبیعی است که بازیگر ناظر بر نقش هم باشد و با تأکید بر زشتی عمل یا نیکی رفتار شخص بازی، قضاوت های موافق و مخالف تماشاگر را برانگیزد و طبیعی است که بازیگر (که همۀ مهارتش را در تجسم بخشیدن به اشیا و ابعاد غایب و ایجاد فضاهای گوناگون به کار می برد) در فاصله ها و وقفه های قرار گرفتن در آن شخصیت مثلا آب بخواهد تا نفسی تازه کند، یا گریم را ترمیم کند، یا در سراسر بازی نقشش را از روی نوشته بخواند، زیرا او نمی گوید که واقعه در حال رخ دادن است، بلکه واقعه ای رخ داده را با منظور معین تعریف می کند.
«فاصله گذاری» در تعزیه و در کار برتولت برشت هر چند به نتایج مشابهی می رسد ولی مطلقا از یک جنس نیست. برشت می کوشد با فاصله گذاری تماشاگر را از حل و جذب شدن، یا مثلا تسخیر شدن توسط جادوی صحنه دور نگاه دارد تا قضاوتش بیدار بماند. در تعزیه، بازیگر و نقش اصلا و اساسا نمی توانند یکی بشوند، زیرا آنچه بازیگر انجام می دهد در واقع نوعی تذکار مذهبی و عبادتی است. او خود را کمترین ذره در مقابل امامان و دشمن در مقابل دشمنان ایشان می داند.
بتن
سنگ روان در خدمت معماری نوین
بتن که میزان تولید آن بالغ بر ۸/۳ بیلیون مترمکعب در سال تخمین زده می شود، به علت دارا بودن خواص و ویژگی های ممتاز و نیز در دسترس بودن مصالح آن، پس از آب، پرمصرف ترین ماده روی زمین به شمار می رود. بتن در همه جا موجود است و در یکصد سال اخیر، استفاده از آن در ساخت بناهای مسکونی و اداری، پیاده روها، راه ها و جاده ها و نیز انواع مختلف ساختمان های فنی عملکردی از قبیل کارخانه ها، پارکینگ ها، متروها، فرودگاه ها، پل ها، سدها، سیلوها، سازه های دریایی، رآکتورهای اتمی و سازه های مقاوم در برابر انفجارات و زلزله، مقبولیتی همگانی پیدا کرده است.
چنانچه از عنوان این نوشتار برمی آید، بتن یک ماده متناقض است. بتن با اینکه تداعی کننده مفهوم سختی است، لیکن در ابتدای فرآیند اختلاط مواد تشکیل دهنده اش، نرم و روان است؛ اگرچه بتن، بر اساس تعریفی که از آن سراغ داریم، یک ماده پیوندی و چندرگه است که از اختلاط سیمان، آب، ماسه و مصالح دانه ای معدنی از قبیل شن یا سنگریزه به دست می آید، اما معمولا به عنوان یک ماده یکپارچه و دارای شخصیت مستقل در نظر گرفته می شود. بتن شکل ذاتی و طبیعی بخصوصی ندارد و از این رو باید با استفاده از قالب بندی به شکل معینی درآورده شود؛ یعنی شکل و بافت نهایی بتن را قالبی که بتن به درون آن ریخته می شود، تعیین می کند.