تخمین بایاس برای ارزیابی سیستم نظارت ترافیک هوایی (ترجمه)…

چکیده

این مقاله به توصیف، برآورد بایاس برون خطی و سیستم اصلاح کنترل ترافیک هوایی مرتبط با حسگرها، که در تجهیزات توسعه یافته جدید تحت کنترل اروپا برای ارزیابی سیستم های نظارتی ATC (کنترل ترافیک هوایی) مورد استفاده قرار می گیرد، می پردازد. الگوریتم های تخمین بایاس اساس تمرکزشان را بر روی حسگرهای رادار قرار می دهند، اما راه اندازی حسگرهای جدید (به ویژه سامانه نظارتی اتوماتیک وابسته، و سامانه نظارتی چندگانه) نیازمند توسعه این روش ها می باشد. در این مقاله معماری تخمین بایاس بر مبنای مدل های خطا برای تمام حسگرها طراحی می گردد. مدل های خطای توصیف شده، وابسته به فیزیک فرایند اندازه گیری هستند. نتایج روش های تخمین بایاس با داده های شبیه سازی شده نشان داده می شود.

کلیدواژه: تخمین بایاس، کنترل ترافیک هوایی، ADS-B، سامانه نظارتی چندگانه

- مقدمه

TRES (بازسازی مسیر و مجموعه ارزیابی) در آینده نزدیک جایگزین بعضی از بخش های نسخه های کنونی مجموعه SASS-C (سیستم پشتیبان تحلیل نظارتی مراکز) می گردد [1]. این سیستمی می باشد که برای ارزیابی عملکرد مسیریابی چندحسگری/ چندهدف ATC (کنترل ترافیک هوایی) مورد استفاده قرار می گیرد. این مقاله به شرح معماری کلی سیستم های ارزیابی می پردازد، و جزییاتی را در مورد بعضی از عوامل مرتبط با فرصت بازسازی مسیر می دهد. فرصت بازسازی مسیر (OTR) به عنوان فرایند پیمانه ای در TRES می باشد که تمام داده های واقعی موجود از تمام حسگرها مورد استفاده قرار می گیرد تا به مسیر مناسبی برای تمام واپیماها در حوزه مورد نظر دست یابیم. این موارد نیازمند ارزیابی دققیق برای بازسازی مسیر، تخمین بایاس و اصلاح به منظور هماهنگی اندازه گیری های حسگر مختلف، و هموارسازی چندحسگر تطبیقی برای دستیابی به مسیرهای داخلی نهایی می باشد. باید اشاره کنیم که این یک فرایند پیمانه ای برون خطی بوده که بطور بلقوه کاملا متفاوت از سیستم های همجوشی داده تمام وقت معمول مورد استفاده در ATC (کنترل ترافیک هوایی) می باشد. ترتیب پردازش داده و تکنیک های پردازش متفاوت می باشند.

خرید

مطالب مرتبط

انتخاب گره سرخوشه با استفاده از منطق فازی برای شبکه حسگر بی سیم (ترجمه)…

چکیده

شبکه های حسگر بی سیم (WSN) ، نسل جدیدی از سیستم های تعبیه شده زمان واقعی را با محاسبات محدود، منابع انرژی و حافظه نشان می دهد که در موارد کاربردی گسترده مختلف، زمانی که زیرساخت های ایجاد شبکه سنتی عملا غیرمجتمل می باشد، مورد استفاده قرار می گیرند. انتخاب گره سرخوشه مناسب، می تواند به طور قابل توجهی مصرف انرژی را کاهش داده و عمر شبکه را بالا برد. در این مقاله، روش منطق فازی برای انتخاب سرخوشه بر مبنای سه واصف – یعنی انرژی، تمرکز و مرکزیت، مطرح می شود. شبیه سازی نشان می دهد که بر مبنای پیکره بندی شبکه، افزایش قابل توجه در عمر شبکه می تواند در مقایسه با احتمال انتخاب گره ها بر مبنای سرخوشه تنها با استفاده از اطلاعات محلی، بوجود آید.

کلیدواژه: شبکه های حسگر بی سیم، سرخوشه، منطق فازی

مقدمه

با پیشرفت های اخیر در فناوری سیستم های میکرو الکترو مکانیکی (MEMS) ، مدارات دیجیتال با تونان کم، طرح RF (فرکانس رادیویی) ، شبکه های حسگر بی سیم (WSN) به عنوان یکی از فناوری های محاسبه در حال ظهور بالقوه با نزدیک شدن به سمت احتمالات گسترده تر مد نظر قرار می گیرند. چندین کاربرد مختلف و متنوع شبکه های حسگر بی سیم (WSN) ها شامل کاربرد در گرداوری اطلاعات در محیط های آشفته و نامنظم، نظارت بر آب و هوا و اقلیم، تشخیص تهدیدهای عامل بیولوژیکی و شیمی ایی، نظارت مراقبت های بهداشتی می باشد. این موارد شامل کاربرد تجهیزات مختلف همانند دوربین ها، ابزارهای صوتی، و پارامترهای فیزیکی مختلف اندازه گیری سنسور می باشد. شبکه های حسگر بی سیم (WSN) ها شامل گره های بی سیم قابل حمل، کم هزینه، با توان، حافظه و قابلیت های محاسباتی محدود می باشند. تامین انرژی گره های سنسور به عنوان یکی از محدودیت های اصلی در طراحی این نوع از شبکه می باشد. چون این امکان وجود ندارد تا باتری ها را زمانی که شبکه های حسگر بی سیم (WSN) ها بکار گرفته می شوند جایگزین کنیم، یکی از موضوعات طراحی مهم در شبکه های حسگر بی سیم (WSN) ها کاهش مصرف انرژی با استفاده از سخت افزار ذخیره کننده انرژی، سیستم های عامل و پروتکل های ارتباطی می باشد.

خرید

مطالب مرتبط

آرایش ژنتیکی (Genetic Placement)…

چکیده

یک الگوریتم آرایشی به نام Genie برای تخصیص مدول ها (modules) به مکان های موجود برروی قطعات ارائه می شود. Genie نوعی تطابق و انطباق تکنیک الگوریتم ژنتیکی است که درگذشته به عنوان ابزار جامعه هوش مصنوعی مورد استفاده بوده است. این تکنیک به نوعی به عنوان پارادایم آزمایش و بررسی فضای وضعیت محسوب می شود. این تکنیک با ملاحظه هم زمان و دستکاری مجموعه ای از جواب ها، به جواب های خود دست میابد. به عنوان مثال، راه ها جهت تولید و ایجاد راه حل های «فرزندان، با هم در جفت گیری» می کند. Genie در بسیاری از نمونه های آزمایشی کوچک به طور گسترده به آن ها پرداخته شده است. راه حل های مشاهده شده آن کاملاً خوب و در چند نمونه به صورت مطلوب بوده اند.

کلیدواژگان: آرایش، الگوریتم های ژنتیکی، VLSI، طرح فیزیکی

مقدمه

LAYOUT PROBLEM مشکل اصلی در طراحی قطعه های VLSI است. به دلیل پیچیدگی که دارد غالباً به چند مشکل فرعی مجزا تجزیه می شود:

1. طراحی قطعه

2. جزء بندی

3. آرایش

4. مسیریابی

در این مقاله به بررسی مشکل آرایش – تخصیص عناصر مدار به مکان های روی قطعه پرداخته می شود. مسئله آرایش عبارت است از مجموعه ای از عناصر مدار یا ورودی های m، { e m و ….، e 1} = M و مجموعه ای از سیگنال ها یا شبکه های n، { Sn و …، S1 } = N. شبکه عبارت است از مجموعه ای از مدال های به هم متصل. ما علاوه براین مجموعه ای از مکان های قطعه L یا Slot را ارائه خواهیم داد. وقتی L≥m است، { Cl و …..، C1 } = L. Solt ها به صورت یک ماتریس همراه با ردیف های r و ستون های C سازمان دهی می شوند. هدف از این، طراحی بهینه و مطلوب هر مدول متناسب با Solt خود آن در حالی که محدودیت های الکتریکی را تحقق می بخشد می باشد. در این وضعیت بهینگی و مطلوبیت بر اساس مسیریابی مورد انتظار آرایش اندازه گیری می شود. دو مؤلفه مشترک بسیاری از اندازه های مسیریابی عبارت است از برآورد میزان تراکم سیم و میزان سیم مورد نیاز برای مسیر تمام اتصالات و ارتباطات. به حداقل رساندن میزان تراکم سیم مورد انتظار اهمیت دارد به گونه ای که یک سیم کشی عملی معمولاً با تراکم کمتر راحتر است. کم کردن میزان مورد انتظار سیم نیز اهمیت دارد. به گونه ای میزان آماده سازی سیگنال مدار معمولاً نسبت معکوس با میزان سیم دارد.

خرید

مطالب مرتبط

تأثیر امواج الکترومغناطیسی با فرکانس بالا بر گیاهان…

چکیده

تأثیر امواج الکترومغناطیس میکروویو (MU) و رادیوفرکانس (RF) بر تراکم قدرت غیرحرارتی در رنگدانه های شباهت دهنده در بافت های گیاهی مورد مطالعه قرار گرفت. افزایش رنگدانه فستوسنتتیک در هر دو مورد در مدت های پرتوگیری نسبتا کوتاه (1تا 4 ساعت) یافت شد. در حالی که در زمان پرتوگیری طولانی تر (12 ساعت) ، در گیاهانی که در معرض میکرویو بودند، کاهش محتوی رنگدانه ملاحظه شد. تصور می شود که افزایش کلی کارایی فتوسنتز بر اساس داده های غیرمستقیم که بواسطه نسبت افزایش یافته کلروفیل A/B بدست آمد، رخ می دهد. تأثیر برانگیزانندگی نسبی بر تجمع بیوماس در پرتودهی MW ملاحظه شد.

کلیدواژه: پرتو الکترومغناطیسی، Zea mays، نسبت کلروفیل، تجمع بیوماس

مقدمه

از آنجایی که جو باعث نفوذ پرتوهای کیهانی با فرکانس های دامنه GHz می شود، همواره یک مولفه میکروویوی در زمینه پرتو کیهانی وجود دارد. در دنیای مدرن، با استفاده از میکروویو پیچیده منتشره از وسایل ارتباطی موجود در هوا، سیستم های مراقبتی، صنعت، اهداف درمانی و تشخیصی در پزشکی- اهمیت آلودگی الکترومغناطیسی نیاز به تأکید بیشتر ندارد. یک نوشته مفید در مورد تأثیر بیولوژیکی میدان های الکترومغناطیسی با فرکانس کم بر ارگانسم های گیاهی وجود دارد. اما به نظر می رسد که پاسخ های استنباط شده از گونه های گیاهی مختلف در یک روش پیچیده هم به پارامترهای فیزیکی و هم منبع تابش دهی (فرکانس، تراکم قدرت، پالس ها یا امواج هاپیوسته، طول مدت پرتوفکنی و غیره) و وضعیت مغناطیسی ماده بیولوژی (مرحله رویشی، پیش تیمار، محیط و غیره) بستگی دارد؛ علیرغم این، پارمترهای بیولوژیکی گوناگون منجر به آشکارشدن جنبه های گوناگون واکنش بین امواج الکترومغناطیسی و ماده تحت تابش می شود. نمونه هایی در این باره وجود دارد که به آنها خواهم پرداخت. Muraji و دیگران (1998) گزارش دادند که یک میدان مغناطیسی با فرکانس کم تقریبا 10 Hz باعث تحریک رشد ریشه های غلات شده است. در حالی که در مورد فرکانس های بالا یعنی بالای 240 Hz، رشد متوقف شد.

خرید

مطالب مرتبط

نیروهای جاذبه هیدروفوبیک در پوشش مایع غیر متقارن بین سطوح هیدروفیل و هیدروفوب میکا…

چکیده

ساختار آب، تئوری شبیه ترمودینامیک در چندین سال قبل منتشر شده است که اثر نیروهای آبگریز در غشاءهای آبدار متقارن (اریکسون، لجانگرین، کلیسون، چِم، سوک و سال 1989) حلقه های نا متقارن بین سطوح میکای ساده و آبگریز کلی بوده است. ناشی شدن فشار بر هم کنشی مبنا در ثبت داده های آزمایش بوسیله کلسیون و دیگران (سال 1987) توافق خوبی داشته است. از این جهت، حمایت زیاد برای مطالعه اصلی نیروی آبگریز به پیوند هیدروژنی وابسته به فرآیندهای شکل گیری خوشه در آب در تماس با سطح جامد آبگریز است.

کلیدواژگان: نیروی سطح هیدروفوبیک، پوشش های مایع غیرمتقارن، شکل گیری خوشه در آب، سطح میکا هیدروفوبیک

مقدمه

علاوه بر نیروهای بر همکنش رایج DLVO که بین غشاءهای نازک عمل می کنند (نیروی های جاذبه واندروالسی و دافعه استاتیک) حضور جاذبه مولکولی غیر قطبی بامقادیر طولانی به خوبی مستند است. که برا پوسته های نازک آبدار پیچیده شده بین سطوح هموار و نیروهای همگن پوست مولکول غیر قطبی بالا می رود. چندین سال پیش نوشته های بسیاری درباره این موضوع به طور کلی توسط کریسن سون و کلا اِسون به بررسی پرداختند. به طور منطقی جاذبه مولکولی غیر قطبی یک تنوع از مکانیزم هایی را پیشنهاد کرد و برخی از آنها به بررسی دقیق جزئیات مهّم پرداخته است. برای یک بحث مهّم از این موضوع ما یک فصل از کتابی که اخیراً توسط اریکسون و یون نوشته شده است مرجعه می کنیم. تا کنون، توافقی کلی درباره جاذبه مولکولی غیر قطبی به دست نیامده است. گویا درست ترین هدف تئوری که تحریف شده است، توسط اِریکسون ارئه شده است. در سال 1989 و بر اساس مفهومی از یک ساختار افزوده شکل دهی شده برای آب در مجاورت یک سطح جامد غیر قطبی. به طور مفهومی، این هدف به قضایای اصلی از بلیک و کیچنر وایزرال ویل و پاشلی بر می گردد. در یک روش مشابه، دِرجاگوین و چاریو به جاذبه غیر قطبی به مفاهیم (مؤلفه ساختاری فشار منفصل) اشاره می کند.

خرید

مطالب مرتبط