چکیده
این مقاله دیدگاه کلی را در مورد مراحل پیاده سازی بازمهندسی فرایند کسب و کار (BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار)) نشان می دهد. این مقاله به بررسی تحقیقات مرتبط به فاکتورهای قوی و ضعیف که منجر به موفقیت و ناکامی پیاده سازی بازمهندسی فرایند کسب و کار (BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار)) می شود پرداخته، این فاکتورها را به زیرشاخه هایی دسته بندی می کند، و عوامل کلیدی موفقیت و ناکامی را مشخص می کند. در نهایت این مقاله توضیح می دهد که چگونه این فاکتورها مراحل پیاده سازی BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار) (بازمهندسی فرایند کسب و کار) را تحت تاثیر قرار می دهند. پس از انتشار مفاهیم بنیادین BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار) توسط هامر (1990) و داونپورت و شورت (1990) ، بسیاری از سازمان ها به گزارش مزایای قابل توجه حاصل شده از پیاده سازی موفقیت امیز BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار) پرداخته اند. مشخص شده است که شرکت هایی همچون فورد موتور، CIGNA، و Wal-Mart همگی BPR (بازمهندسی فرایند کسب و کار) را به طور موفقیت آمیزی پیاده سازی کره اند.
چکیده
برای اینکه بتوان از نظر استراتژیکی بحران را درون محیط کسب و کار مدیریتنمود، لازم است که راجع به فرایند برنامه ریزی بحران و همینطور مدیریت استراتژی درون یک سازمان بحث شود. برای تحقق این هدف، آموزش کافی پرسنل ضروری است، بعلاوه، بررسی وضعیت و جستجوی راه حل های جایگزین مورد نیاز می باشند. برای اینکه بتوان بطور مناسبی برای یک برنامه ریزی بحران و فرایند مدیریت استراتژی آمادگی داشت، مباحث علمی و راه حل های کاربردی ضروری هستند. برنامه ریزی فعالیت، مدیریت را قادر می سازد تا اینکه نه تنها پویایی های درون یک محیط کسب و کار را بررسی نماید، بلکه مسائل مرتبط با تغییرات مشابه را ارزیابی کند. لذا، مقاله در این شرایط، راه حل های تغییرات استراتژیک را بررسی نموده، ارتباطات بحران موجود در یک سازمان و خود تشخیصی کارکنان را شناسایی کرده است. نویسنده اظهار می کند که بایستی توجه عمده ای به فرد شود، مهارت های حرفه ای اش بهبود یابد، قابلیت هایش را بوجود آورد، که به تشخیص موفق وی در سازمان کمک می کند و قادر به تلفیق فعالیت های کاری در آینده نزدیک می نماید. این امر اصل اساسی وضعیت بحرانی و تصمیم گیری می باشد. این اصل مستلزم ارزیابی فرایندهای جامعه پذیری، فرد سازی، و سازگاری کارکنان و همچنین شکل دهی حالت تشخیص کارکنان یک سازمان می باشد. درغیر اینصورت با یک بحران «خستگی روحی»، بخاطر نبود همکاری میان کارکنان یک شرکت، روبرو هستیم. این بحران به صورت خستگی جسمی و عاطفی کارکنان در اثر کار تیمی فشرده و الزامات خیلی شدید برای ابتکارات کارکنان تعریف می شود. مدیریت در هر سازمانی باید نقاط ضعف موجود در مدیریت پرسنلی را شناسایی نموده و بایستی دارای یک استراتژی درون ساخته شناخت پیشرفت کارکنان باشد که فرایند سازگاری کارکنان با اهداف و ارزش های سازمان را شتاب می بخشد و کارایی و رضایت شغلی وی را تصریح می کند تا اینکه موقعیت های بحرانی را مدیریت نماید. تنش و ابهام غالبا به دنبال بحران هایی می آیند که به شدت بر تصمیم گیری تاثیر می گذارند. هرچقدر مدیران زودتر بتوانند عوامل عمده ریسک را شناسایی نمایند، برنامه بحران با توجه به تصمیم گیری کارامدتر خواهد بود. مدیریت باکفایت فرایند استراتژی ممکن است در زمینه انجام اقداماتی برای به حداقل رساندن بحران، بر سازمان تاثیر بگذارد. مدیریت بحران مستلزم همکاری با سیستم ها، ارتباطات داخلی، و خارجی کارامد، انتصاب اشخاص و نقش های آنها، که توسط وظایف و مسئولیت های خاص بیان می شوند، تصمیم گیری گروهی کارامد، و مسئولیت کنترل و همکاری است. نویسنده در این زمینه، شاخه فرعی مدل مدیریت بحران در یک سازمان را نشان داده است. ساختار مدل احتمالی مدیریت بحران ارائه گردیده و بر رابطه بین سه مؤلفه استراتژی متمرکز می باشد.
خلاصه
عصر اقتصاد دانشی امروز با دوره های حیات کوتاه محصولات، نیازهای متغیر مشتریان و فرآیند های کسب و کار پیچیده شناخته می شود، به گونه ای که مدیریت دانش (Knowledge Management یا KM) به عنوان عنصری کلیدی در گسترش محصولات جدید محسوب می گردد. در این مقاله، تعامل میان پنج حوزه فعالیت مختلف در KM را به تفصیل مورد بحث قرار می دهیم. پس از آن، مفهومی نوین از گسترش محصولات جدید به صورت الکترونیکی (E-NPD) را ارائه خواهیم نمود. E-NPD عبارت است از نقطه همگرایی ارتباطات مشتریان، فرآیند کسب و کاری، کاربرد های سازمانی فناوری اطلاعات، و سامانه های مدیریت دانش که برای ادامه سیر خلاقیت در سازمان از طریق مدل های کسب و کار جدید در محیط اقتصادی دانش پایه ضروری است. در این مقاله، بر پایه یک مطالعه موردی در محیط صنعتی فناورانه، نشان خواهیم داد که همگرایی KM و گسترش محصولات جدید به صورت قابل توجهی کارایی بهتری در گسترش محوصلات جدید ایجاد کرده و به تبع آن توانسته باعث موفقیت محصولات جدید شود. در این زمینه، با توضیح ساختار E-NPD می توانیم بهبود قابل توجه NPD را با بهره گیری از KM نتیجه گیری کنیم.
با وجود رقابت فزاینده در محیط اقتصادی که جهانی، سازمان های موفق باید بتوانند بنیاد دانشی خود را گسترش دهند و مهارت های جدیدی را ایجاد کنند. سازمان هایی که نتوانند این هدف را برآورده سازنند از رقابت عقب خواهند ماند. تاریخ نشان می دهد که سازمان های پیشرو در یک نسل به ندرت در نسل های آینده نیز می توانند پیشرو باشند. سازمان ها برای نگه داری مزیت رقابتی کنونی خود باید بر روی گرایش کلی مشتریان، سازمان های شبکه محور، سازمان مجازی و چابک و سازمان دانش محور حفظ کنند. تمامی این مفاهیم به مدیریت دانش (KM) مرتبط اند. در دهه گذشته، پیشرفت سریع فناوری، تغییر نیازهای مشتریان باعث کاهش طول عمر محصولات و یکپارچه سازی بازارهای جهانی شده که چالشی بزرگ برای فرآیند های NPD به وجود آورده است. مدیریت دانش در حوزه کسب و کار پاسخ های خوبی پس داده است اما همگرایی آن با گسترش محصولات جدید کم تر مورد بررسی و بحث قرار گرفته است.
خلاصه
هدف بین المللی استانداردسازی بین المللی ایجاد چارچوب اصولی برای استفاده توسط مدیران به منظور ارزیابی، مدیریت و نظارت استفاده از فناوری اطلاعات (IT) در سازمان هایشان می باشد.
بیشتر سازمان ها از فناوری اطلاعات به عنوان ابزار کسب و کار بنیادین استفاده کرده و شرکت های کمی وجود دارد که بتوانند به صورت کارآندی بدون آن فعالیت کنند. فناوری اطلاعات همچنین به عنوان فاکتور مهمی در طرح های کسب و کار آینده بسیاری از سازمان ها می باشد.
هزینه های مربوط به فناوری اطلاعات بخش قابل توجهی از هزینه های سازمانی منابع انسانی و مالی را به خود اختصاص می دهد. به هر حال بازده این سرمایه گذاری ها به طور کامل مشخص نبوده و تاثیر معکوس آن بر روی سازمان هامی تواند قابل توجه می باشد.
دلایل اصلی مربوط به آین بازدهی منفی، تاکید بر روی جنبه های مالی، فنی و زمانبندی فعالیت های IT نسبت به تاکید بر روی کل شرایط کسب و کار در مورداستفاده از فناوری اطلاعات می باشد.
این استاندارد در ارتباط با تعریف حاکمیت شرکتی می باشد که بر مبنای گزارش کمیته در مورد جنبه مالی حاکمیت شرکتی در سال1992 می باشد. گزارش کادبری همچنین تایید پایه ای را در مورد حاکمیت شرکتی در اصول حاکمیت شرکتی OECD در سال 1999 (که در سال 2004 بازبینی شد) ایجاد می کند. کاربران این استانداردها تشویق می گردند تا خودشان را با گزارش کادبری و اصول OECD از حاکمیت شرکتی آشنا کنند.
چگونه برای بادگیری خودمان برنامه ریزی کنیم؟