خلاصه
نتایج مشابهی نیز تحت مدل فیزیکی دیگر قرار داشته که نسبت سیگنال مورد نیاز برای مداخله برای پذیرش موفق، مشخص می باشد.
به طور بنیادین، برای تمام گره ها در سرتاسر دامنه مهم می باشد تا به اشتراک بخشی از کانال هایی که برای گره ها در بخش های مجاور بکار می گیرد، بپردازد، و این دلیل برای محدودیت در ظرفیت می باشد.
تقسیم بندی کانال به چندین کانال فرعی هیچ یک از این نتایج را تغییر نمی دهد.
بعضی از کاربردها، ارزش ملاحظه شدن توسط طراحان را دارند. چون خروجی ایجاد شده برای هر کاربر زمانی که تعداد کاربران افزایشی را نشان می دهد، به صفر کاهش می یابد، احتمالا شبکه هایی که با تعداد کمتری از کاربران رابطه برقرار می کنند، و یا اکثرا ارتباطاتی را با بخش های مجاور برقرار می کنند، احتمال بیشتری برای ان ها وجود دارد تا پذیرش را دریافت کنند.
کلمات کلیدی: شبکه تک کاره، ظرفیت، شبکه های رادیویی چندگامه، خروجی، شبکه های بی سیم
مقدمه
شبکه های بی سیم متشکل از تعدادی از گره هایی می باشند که که با یکدیگر بر روی کانال های بی سیم ارتباط برقرار می کنند. نمونه هایی از آن عبارتند از صدای تلفن همراه و شبکه های داده و آی پی موبایل. در موارد دیگر، تمام پیوندها، به صورت بی سیم می باشند. یکی از نمونه های چنین شبکه هایی به نام شبکه های رادیویی چندگامه یا شبکه های تک کاره می باشند. احتمال دیگر نمونه های پیشرو می باشد، مرجع [1] را مشاهده کنید، که مجمووعه ای از ” خانه هوشمندی” می باشد که کامپیوترها، اجاق مایکروویو، قفل در، شیرهای آب، و دیگر تجهیزات اطلاعاتی توسط شبکه بی سیم متصل شده اند.
این مقاله به تمام این چنین انواعی از شبکه های بی سیم اشاره دارد. چنین شبکه هایی شامل گروهی از گره ها می باشند که با یکدیگر بر روی کانال بی سیم بدون هیچ کنترل متمرکزی در ارتباط می باشند؛ شکل 1 را مشاهده کنید. گره ها می توانند در مسیردهی بسته های داده یکدیگر همکاری داشته باشند. نبود کنترل متمرکز و تحرک گره احتمالی منجر به مسائل زیادی در شبکه، دسترسی متوسط، و لایه های فیزیکی می شود، که دارای هیچ همتایی در شبکه های کابلی همانند اینترنت یا شبکه های موبایل نمی باشند.
مقدمه
بسیاری از فن آوریهای نوین به موادی نیاز دارند که ترکیب غیر معمولی از خواص را با آلیاژهای فلزی، سرامیکی و پلیمرهای معمولی حاصل نمی آید بدست می دهد. به عنوان نمونه مواد مورد نیاز درسفینه های فضائی، زیر دریائی ها و کاربردهای حمل و نقل از این قبیل است که باید در عین چگالی کم، استحکام سفتی و مقاومت به سایش و ضربه نیز وجود داشته باشد. از اینرو نیاز به مواد
جدیدی به نام کامپوزیت میباشد. کامپوزیت عبارت است از هر ماده چند فازی که سهم برای بدست آوردن مواد با استحکام و به ویژه استحکام به وزن بالا، می توان رشته هایی با مدول کشسانی و استحکام بالا را در یک زمینه فلزی یا پلیمری قرار داد. در کامپوزیت ها که مواد مرکب هم نامیده می شوند، دو یا چند ماده در مقیاس ماکروسکوپی با هم ترکیب شده و خواص مورد نظر را ایجاد می کنند. اگر چه می توان با ترکیب کردن بعضی مواد در مقیاس میکروسکوپی هم به خواص مورد نظر دست یافت، که به بحث آلیاژها مربوط می گردد. درواقعکامپوزیتها موادی چند جزئی هستند که خواص آنها در مجموع از هرکدام از اجزاء بهتر است. ضمن آنکه اجزای مختلف، کارایی یکدیگر را بهبود می بخشند. کاپوزینت یک ماده چند فازی است که بصورت مصنوعی ساخته می شود فازها باید از لحاظ شیمیائی متفاوت باشد و با فصل مشترکهایی مچزا شوند. مطابق این تعریف، اغلب آلیاژهای فلزی و بسیاری از سرامیکها کامپوزیت نیستند زیرا فارهای چند گانه آنها درنتیجه یک پدیده طبیعی تشکیل شده است. بسیاری از کامپوزیت هاتنها از دو فاز تشکیل شده اند:
فاز زمینه که پیوسته است وفاز دیگر که غالبا فاز پراکنده است تقویت کننده گفته میشود. خواص کامپوزیت به خواص فازهای تشکیل دهنده آن، مقادیر آنها و هندسه فاز پراکنده شده وا بسته است.
خلاصه
با وجود پیشرفت های اولیه، در دهه 1980 فلاسفه رئالیست نظر دیگری داشته و مشخصا تحت تاثیر کتاب ” ظهور و سقوط قدرت های بزرگ” پل کندی قرار گرفتند. تاکید بعدی بر روی فعالان دولتی و قدرت های نظامی به عنوان یک روند اصلاحی برای گرایش WST به منظور تمرکز بر روی نیروهای بازاری بود. از طرف دیگر، گزارش های رئالیست ها در مورد زوال امریکا، که قبلا بیان شد، به شدت توسط تمایلاتی برای تعریف برتری به عنوان یک استیلا در قدرت تحریف شد، و بر مبنای تعریف عملیاتی به عنوان یک عرضه کننده کالاهای عمومی نمی باشد؛ تا تمرکزش را بر روی ملت های مجزا به جای نظام جهانی مناطق مرتبط به هم قرار داده؛ و مد نظر قرار دادن علم اقتصاد به عنوان یک فاکتور بوده، اما هرگز به عنوان یک سیستم نمی باشد. برای مثال، سرمایه داری در کتاب کندی بی معنا و بی مفهوم می باشد.
سقوط نسبی برتری امریکا همزمان با بحران سراسری نظام جهانی می باشد. زیرشاخه های بین دولتی در سطح گسترده ای در نوسان بوده و اغلب در مواجه و تنش زدایی با بلوک شوروی بوده تا زمانی که با اتمام جنگ سرد به پایان رسید. زیرشاخه های اقتصادی ان از بحران های اقتصادی جدی و مکرر در سال های 1974، 1979، و 1981، سقوط سیستم مالی برتون وود، الگوهای وام دهی ناپایدار، دو شکافتی مخرب، و مشکلات بدهی بازارهای نوظهور همانند امریکای لاتین، که باعث توقف رشد آن ها برای دهه ها شد.
در حالی که دلایل این بحران جهانی پیچیده می باشد، در هر دو طرف پرده آهنین، سقوط نسبی برتری امریکا در مرکزش قرار دارد. از نظر سیاسی، شکست در جنگ ویتنام، قطب هایی را در افکار عمومی امریکا در مورد جنگ ایجاد کرد و به طور کل بحث های زیادی را در مورد نقش جهانی امریکا مطرح کرد، و به این ترتیب به دو دهه اجماع عمومی پایان داد. این موارد همچنین تردیدهایی را در میان متحدان اروپایی و آسیایی در مورد منطق اولویت جهانی ایالات متحده ایجاد کرد، و اعتبار امریکا را در این روند، کمتر کرد. از نظر اقتصادی، سقوط ناگهانی در بازدهی، عدم سرمایه گذاری در بخش های صنعتی، بحران اقتصادی در دهه 1970 شد و مطبوعات در دهه 1980، نرخ ارز در معرض خطر، و توازن جدی بحران پرداخت- تماما به طور ناخوشایندی در مقابل اقتصاد پایدار آلمان در دهه 1970، و اقتصاد رو به رشد ژاپنی ها در دهه 1980 قرار گرفت. دانشمندان رئالیست و نظامند، همگی این مشکلات را در ارتباط با تعهدات نظامی بسیار زیاد و سرمایه گذاری بیش از حد در کشورهای دیگر با هزینه تحریکات داخلی می دانستند، و این مشکلی بود که بریتانیا را نیز بستوه آورده بود.
خلاصه
اسکواموس سل کارسینومای دهان (OSCC) شایع ترین نو سرطان سر و گردن است. میزان بقای 5 – ساله این سرطان طی دو دهه گذشته همچنان کمتر از50% باقی مانده است و لذا ابداع روش های جدید برای تشخیص زود هنگام آن ضروریست. بزاق برای تشخیص برخی بیماری های سیستمیک استفاده می شود و کاربرد آن در تشخیص OSCC تحت بررسی است. از میان ترکیبات متعدد بزاق که در تشخیص OSCC استفاده میشوند، شواهد فراوانی در ارتباط با کاربرد سایتوکاین ها وجود دارد. در برخی مطالعات تولید بیش از حد سایتوکاین های پیش التهابی و پرو – آنژیوژنیک توسط سلول های OSCC گزارش شده است و نقش سایتوکین ها در پیشرفت و آنژیوژنز تومور به خوبی شناخته شده است. با این حال، بسیاری از بیماری های التهابی و اختلالات ایمونولوژیک می توانند بر سطح سایتوکاین های موجود در سرم و بزاق اثر داشته باشند. در این مقاله به بررسی مروری مطالعاتی که در این زمینه منتشر شده اند و برخی نقاط فوت و ضعف آنها پرداخته شده است.
کاربرد سایتوکین های بزاق در غربالکری اسکواموس سل کارسینوما دهان
مقدمه
سرطان دهان 80% تا 90% از سرطانهای سر و گردن را تشکیل مددهد و شایع ترین تومور (%OSCC (%80 -90 است. در سراسر جهان با وجود پیشرفت های درمانی، میزان بقای 5 ساله سرطان سر و گردن طی دو دهه گذشته همچنان کمتر از50 درصد باقی مانده است. مشکلات ناشی از متاستاز، عود موضعی و مشکلات درمانی که بدلیل مراجعه دیر هنگام بیمار بوجود می آ ید، مانع اصلی درمان OSCC میباشند. بنابراین، تشخیص زودرس یک روش ارزشمند در بهبود نتایج درمان و در نتیجه افزایش طول عمر بیمار است.
خلاصه
این مقاله مختص کسانی است که برای بررسی فرضیه ها از تیمار (علف کش، آتش، کشت، ژنوتیپ، مادۀ ارگانیک، کود و غیره) بهره میبرند و کسانی که بعد از نمونه گیری از جمعیت های طبیعی مختلف، فرضیۀ صفر را نادیده میگیرند. علاوه بر این، برای انتخاب های عملیاتی می توان از این مقاله استفاده کرد. این پژوهش برای کسانی که از جمعیت های طبع نمونه گیری می کنند و سپس فرضیه ها را فرمول بندی می کنند مناسب نیست (نتیجه گیری ارائه نمی شود). جنگلبانان حرفه ای به اطلاعات علمی صحیح نیاز دارند تا بتوانند تعیین کنند که چه نوع پایه و چه مقدار کود برای گیاه استفاده کنند و چه موقع به کار کم پشت سازی بپردازند. متاسفانه، برخی پژوهشگران آزمایشان بدون رونوشت و یافته های گزارشی مبنی بر رونوشت کاذب ارائه میدهند. کسانی که از رونوشت کاذب به منظور رد فرضیۀ صفر با خطر خطای آماری نوع 1 میشوند. در برخی زمینه ها، از هر چهار مقاله بیش از 1 مورد به رونوشت کاذب میپردازند (Hurlbert 1984، Heffnerو دیگران 1996). با وجود اینکه برخی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مفهوم رونوشت کاذب مواجه می شوند (Kolb و دیگران 2001) اما سایر دانشجویان این شانس را ندارند. هدف از ان مقاله (قسمت اول این مقالعۀ دو بخشی) پرداخت به موضوع زیر است:
رونوشت کاذب زمانی رخ می دهد که تیمارها رونویس نمی شوند اما آزمون t یا ANOVA (آنالیز واریانس) در هر صورت انجام میگیرد با فرض اینکه زیرنمونه ها (sub-samples) (یا دربرخی موارد درخت های فردی) همانند رونوشت هستند. این امر منجربه استفاده از تعداد ناصحیح درجات آزادی خطا می شود. عامل عمده ایی که منجر به رونوشت کاذب میشود در تعریف واحد آزمایشی صحیح با شکست مواجه می شود. علاوه بر این، برخی ویراستارهای مجلات الزامی به استفاده از جداول ANOVA در دست نوشته ها نمی بینند. در نتیجه، بازبین گر متوجه نیست که ضریب خطا شامل 13 درجۀ آزادی است یا 2841 درجۀ ازادی است. بازبین گرهایی که معمولا آزمایشات بدون رونویسی را نادیده میگیرند، غالبا به غلط تصور می کنند که آنالیز آماری (که شامل رونویسی کاذب است) معتبر است. بعداز انکه اندازه های احتمال با استفاده از رونویسی کاذب منتشرشد، مورد شک قرار میگیرند.