بهبود زخم های جنینی و بدون تشکیل زخم در همان اوایل دوران بارداری رخ می دهد. مطالعۀ مکانیسم های ترمیم بدون زخم می تواند منجر به شیوه های نوین جلوگیری از زخم شود. کلاژن در زخم های جنینی در همان ابتدا نهشت می کند و به صورت مشبک، نازک و ظریف است و دارای اتصالات عرضی کمتر می باشد. چند تفاوت مهم بین پاسخ بهبود زخم جنینی و پاسخ بعد از بارداری مشخص شده است که عبارت است از وجود التهاب کمتر، غلظت زیاد اسید هیالورونیک و نسبت زیاد کلاژن نوع 3 به نوع 1. علاوه بر این، در مقایسه با زخم های تیپیک، نسبت مولکول های نشانه دهی دستخوش تغییر شده است مثلا نسبت زیاد عامل رشد تغییر دهنده (TGF)- b3 به TGF-b1 و -b2، و متالوپروتئین های ماتریکس به بازدارنده های بافتی متالوپروتئین ها. علاوه بر این فیبروبلاست های جنینی در مقایسه با همتاهای بالغ خود، تولید کلاژن توسط TGF-b1 را نشان نمی دهند. ژن های الگوسازی شده (ژن های homebox) که در تشکیل اندام ها نقش دارند در دوران جنینی فعال تر هستند. اعتقاد بر این است که این اولین دومینو در درمان نتنظیم روند ریزش زخم های پوستی در دوران بارداری است. ژن های الگوساز (ژن های homeobox) که در اندام زایی نقش دارند در دوران جنینی فعال تر هستند و تصور می شود که ‘اولین دومینو’ در کاسکاد تنظیمی ترمیم زخم پوستی جنینی می باشند. عوامل توصیه شدۀ بازدارندۀ زخم مانند محافظ زخم MD, ورقه و ژل سیلیکون, Seprafilm Bioresorbable Membrane، هیالورونان توپیکال, عصاره پیاز، تموکسیفن خوراکی و لیزر رنگینه ای با پالس 585nm نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند. با وجود اینکه شواهد کافی مستدل در مورد ارتباط سرعت درمان از طریق عوامل تجاری بازدارندۀ زخم با کاهش تشکیل زخم وجود ندارد، اما این فرضیۀ غلط همچنان رایج است. انسان ها سهوا و از روی نا آگاهی به سمتی سوق داده می شوند که ارتباط منفی بین سرعت درمان و میزان تشکیل زخم ایجاد می کنند؛ در صورتی که چنین ارتباطی در واقعیت وجود ندارد. با وجود اهمیت جلوگیری از زخم، FAD در قرن 21 هیچ درمانی برای این منظور تایید نکرد. و این امر نشانگر چالش های مهمی چون وجود راههای تکراری است که این شیوه ها با آن روبه رو هستند.
تشکیل زخم یک مشکل بالینی عمده است که منجر به وضعیت آرایشی یا cosmesis ناخوشایند، عدم کارکرد، بویژه اگر بر روی مفاصل باشد، می شود و سبب تأخیر رشد بچه ها می گردد. زخم تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیمار مبتلا میگذارد و با اضطراب، کناره گیری از اجتماع، و افسردگی ارتباط دارد. بنابراین، جلوگیری از تشکیل زخم از مدت ها پیش اهمیت داشته است. کاهش زخم نه تنها برای درماتولوژیست ها مهم است. بلکه در سایر شرایط و موقعیت ها مانند چسبندگی و جراحت ناشی از رویه های جراحی در حفره های لگنی و بطنی، قطع نخاع،
این مقاله، فناوری های اطلاعاتی مختلفی را مرور می کند که برای فراهم کردن بازخوردهای مربوطه به ورزشکاران استفاده می شوند. مثال های برگرفته شده از رشته های ورزشی مختلف برای نشان دادن کاربردهای منتخب بازخوردهای مبنی بر فناوری بکارگرفته شده اند. سیستم های بازخوردى مختلفی مورد بحث قرار گرفته اند که شامل بینایی، شنوایی و گیرنده های عضلانی می باشند. هر فناوری توصیف شده در اینجا مبنی بر این فرض است که بازخورد در نهایت باعث بهبود کسب مهارت و عملکرد ورزشی خواهد شد و همینطور سودمندی آنها برای ورزشکاران و مربیان ورزش جهتِ تعلیم به روشی منتقدانه ارزیابی می شود.
بازخورد، فناوری اطلاعات، کسب مهارت، ورزش، آموزش
این موضوع بخوبی سندیت داده شده است وقتی که بازخورد به روشی مناسب فراهم شود، کسب مهارتِ حرکتی به طور قابل ملاحظه ای بهبود می یابد (برای مروری کلی رجوع کنید به شمیت و لی، 1999). در نتیجه، بازخورد یک عامل مهم در بهبودِ مهارتهای ورزشی می باشد. اخیراً پیشرفت ها در فناوری اطلاعات، بهبود و تقویت بازخوردی که ورزشکاران در هنگام آموزش و مسابقه دریافت می کنند را تسهیل کرده است. به علاوه، فناوری مدرن چنان تأثیر مهمی بر ورزش داشته است که بسیاری از ورزشکاران و مربیان ورزشی به اطلاعات مشتق شده از پیشرفت های فناوریکی ارزش زیادی قائل می شوند. این قضیه ممکن است که مرتبط با مفهوم بازخورد باشد که از تئوری کنترل مکانیکی سرچشمه گرفت. بر اساس چنان مدلهای مهندسی، سیستم های حلقه بسته طوری طراحی شده بودند که خودپایداری یا تعادل خود را نزدیک به یک مقدار مرجع نگه دارند به طوریکه یک دستگاه محرک اصلی قادر به کار باشد (شانون و ویور، 1949). انحرافات از مقدار مرجع حالت پایا به عنوان خطا برنامه ریزی می شدند که این خطا یک سیستم را جهت خنثی یا تصحیح کردن آن فعال می کرد. به عبارت دیگر در علمِ حرکت عموماً انتظار می رود که اطلاعات بازخورد دربارۀ حرکت، تصحیحاتی سیتماتیکی در عملکرد را قادر کنند.
60 سوال اختصاصی (فاقد پاسخنامه)
3 دفترچه سوال عمومی (60 سوال سال 84 / 60 سوال سال 86 / 10
در سال های اخیر روند رو به رشدی برای دولت ها در بسیاری از کشورها ایجاد شده که پروژه های مهم زیربنایی و صنعتی را در اختیار بخش های خصوصی قرار می دهند. دولت به جای دادن ضمانت مستقیم در ارتباط با تعهدات پروژه، نگاهی به بخشهای خصوصی داشته تا با پیش بینی درآمد به عنوان یک تضمین، سرمایه گذاری در پروژه داشته باشند. اخیرا، تعداد زیادی از کشورها برنامه های خصوصی سازی مختلفی همانند انتقال عملیات ساخت (BOT)، خصوصی سازی عملیات ساخت (BOO)، انتقال امتیاز ساخت (BOT)، انتقال عملیات ساخت به شکل خصوصی (BOOT)، خصوصی بودن انتقال ساخت (BTO)، را آغاز کرده اند. بسیاری از دولت ها رویکرد انتقال فعالیت ساخت را پذیرفته، که به این ترتیب بخش خصوصی تاسیسات را عملیاتی کرده و بعد از دوره مشخص، واگذاری آن را به دولت محول می سازد. موفقیت پروژه Eurotunnel (تونل اروپا) در افزایش سرمایه تقریبا به اندازه 1500 میلیون دلار امریکا درارتباط با پروژه تونل زیرزمینی توجه گسترده جهانی را به سمت طرح BOT کشانده است. نمونه ای از پروژه های زیربنای که بر مبنای BOT به شکل خصوصی در آمده است عبارتند از نیروگاه برق، تاسیسات تصفیه آب نوشیدنی و ذخایر آبی، جاده های عوارضی، تونل ها و پل ها. فرانسه و بیرتانیا از جمله کشورهایی هستند که در آن ها پروژه های BOT به اجرا در می آیند و اخیرا کشورهای رو به توسعه از چنین طرحی برای به اجرا در آوردن پروژه های زیرساختی استفاده می کنند.
1- خصوصی سازی عملیات ساخت (BOO)
در این شکل، بخش خصوصی (شرکت صاحب امتیاز) مسئول طراحی، سرمایه گذاری، ساخت و نظارت بر تاسیسات می باشد. در پروژه BOO عنوان حق مالکیت با صاحب امتیاز می باشد. هیچ حق مالکیتی به دولت واگذار نمی شود.
2- عملیات انتقال ساخت (BTO)
در پروژه BTO، بخش خصوصی (شرکت صاحب امتیاز) تاسیسات را ساخته و حق مالکیت را به دولت واگذار می کند. صاحب امتیاز با گرفتن قرارداد به منظور اجرای تاسیسات آن را عملیاتی می کند.
3- انتقال امتیاز ساخت (BLT)
بخش خصوصی (شرکت صاحب امتیاز) تاسیسات را به عهده گرفته و امتیاز آن را واگذار کرده و در پایان دوره مورد توافق آن را به دولت انتقال می دهد.
پذیرش سیستم حسابداری و بودجه ریزی تعهدی در برنامه اصلاحات مشترک المنافع بخش دولتی در طول 20 سال گذشته امری محوری بوده است. این اصلاحات در نشریاتی چون وزارت اقتصاد(Department of Finance) (DOF، 1994)، کمیسیون ملی حسابرسی (1996)؛ گاتری و پارکر (1998)؛ وانا و کلی و فورستر (2000) توضیح داده شده است. آنها با تحسین و وعده بسیار برای بهبود بهره وری مدیریت منابع و اثربخشی در ارائه سیاست و افزایش شفافیت یافته در مورد اطلاعات و پاسخگویی به مجلس و عموم مردم اعلام شده اند.
با این حال، در حالی که پیشرفت های مهمی در این موضوع ایجاد شده است، نگرانی های قابل توجهی در مورد سیستم های جدید باقی می ماند که مشکلات زیادی ایجاد می نمایند. ویژگی های اصلی سیستم های سنجش مالی جدید و مشکلات ایجاد شده توسط آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. مشکلات ناشی از کنارگذاشتن حسابداری نقدی سابق و سیستم بودجه ریزی(CABS) در نتیجه معرفی حسابداری تعهدی و معرفی همزمان دو سیستم به طور واضح متفاوت حسابداری تعهدی و بودجه ریزی (AABS)- سیستم استانداردهای حسابداری استرالیا(AAS) و سیستم آمار های مالی دولت (GFS)- ایجاد شده اند. ادعا شده است که:
این مقاله با بررسی اجمالی نقش حسابداری در نتیجه اطلاعات مدیریت مالی و سیستم گزارش دهی دولت و ماهیت و نقش دولت برای اثبات نیاز به اطلاعات مالی آن آغاز می شود. سپس ماهیت هر یک از سه سیستم حسابداری و نوع اطلاعات ارائه شده توسط هر یک را بررسی می نمایم و در ادامه نتیجه گیری و توصیه های من قرار دارد. این مقاله به فعالیت های بخش عمومی دولت در مورد ثروت عمومی و اطلاعات به طور منظم منتشر شده در صورت وضعیت های مالی دولت محدود شده است. در حالی که در آن اشاره ای به دولت های ایالتی و منطقه ای نمی شود، اما اصول یکسانی برای آنها اعمال می شود.