مقدمه
بحث در مورد استرس یا فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیبهای گوناگون شده است. اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده و فیزیکدانان طبق فرمول ثابت کرده اند که هر چه نیروی وارد بر سطح بیشتر باشد فشار حاصله بیشتر خواهد بود و به این نتیجه رسیدند که هر چه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد با توجه به این مسئله بود که کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان ساخت که قسمتهای مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید ثبات داشته باشد و به نظر او تمام ساختارهای فیزیولوژیک او هدفشان تنها حفظ این ثبات است. بعد او دسته کانون نظرات کلودبرنارد را گسترش داد و برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد بدنبال کارهای کانون، هانس سلیه (1930) تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد. سلیه با تاکید بر سیستم اندوکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی تغییرات حفاظتی سازگارکننده ایی در ارگانیسم روی می دهد به نظر هر محرک فشار زا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش شود که او آنرا ((سندرم سازگاری عمومی)) نامیده است و معتقد است استرس یا فشار رواین عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود بعدا نظرگاه دیگری ارائه گردید و برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده ارائه نمود. در اولین مدل استرس به عنوان یک محرک یا حادثه محیطی تعریف شده که فشار زیاد و بیش از حد بر ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس به عنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل را بر هم می زند تعریف شده و در سومین مدل استرس به عنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضاها و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ها برای مواجه با آن است. فروید معتقد است تا زمانی که خصلت محیط تغییز نکرده است قدرتهای انطباقی می تواند تعادل بین ارگانیسم و محیط را بوجود آورند و الگوئی معمول رفتار ادامه یابد. وقتی از ضربه یا فشار صحبت می کنیم منظورمان این است که بعضی از خصوصیتهای محیط تغییر کرده است. این تغییرات باعث می شود که روش سازگاری قبلی برای انطباق با محیط جدید کافی نباشد به دنبال این تغییرات اعتماد به نفس از بین می رود و در علاقه و انگیزه برای فعالیت حاصل می شود و فرد دچار اختلال می شود. پاولف برای تبیین اثرات استرس معتقد است که وقتی بیش از تحمل سیستم عصبی باشد فروپاشی عصبی فرا می رسد در این حالت ویژگی های رفتار قبلی تغییر می کند میزان استرس که سیستم بدن می تواند تحمل کند به موجب وضع جسمی فرق می کند. اگر تحریک بیش از حد به مدت نسبتا طولانی ادامه یابد صرف نظر از نوع سیستم عصبی ما با فروپاشی سیستم عصبی روبرو می شویم.
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان اضطراب دانشجویان پسر قبل از امتحانات و در ایام امتحانات صورت گرفته است. پژوهش در سطح دانشگاه تبریز انجام گرفت. بعد از انتخاب نمونه لازم به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس زونگ استفاده شد. برای تحلیل داده های جمع آوری شده آزمون t استفاده شده. T محاسبه شده در سطح 1 درصد معنی دار است که فرضیه H1 مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر بین میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات تفاوت وجود دارد و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار است و به این ترتیب فرضیه پیشنهادی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت.
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعریف متغیرها
فصل دوم: پایه های نظری و پیشنه تحقیق
مقدمه
اضطراب
علائم اضطراب
بیماری های که در اثر اضطراب ایجاد می شوند.
رویکردهای نظری به اضطراب
اضطراب امتحان
پیشینه تحقیقات
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه
عنوان
جامعه آماری
نمونه آماری
شیوه اجرای تحقیق
روش های آماری
فصل چهارم: یافته های پژوهشی
مقدمه
یافته های توصیفی
یافته های استنباطی
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
مقدمه
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهادهای پژوهشی
محدودیت های پژوهش
منابع و ضمائم
فصل اول:
مقدمه ۲
بیان مسئله ۴
هدف از تحقیق و اهمیت مساله ۱۱
فرضیه تحقیق ۱۳
متغیرهای پژوهش ۱۳
فصل دوم: ادبیات پیشینه در تحقیق
اضطراب و فشار روانی ۱۷
اجزای اضطراب ۱۸
انواع اضطراب ۲۱
اندازه گیری اضطراب ۲۴
اضطراب امتحان ۲۵
رویکردهای درمانی اضطراب (رفتار درمانی، درمان شناختی – رفتاری) ۲۹
بحران اضطراب در نوجوانی ۳۱
دیدگاههای نظری درباره روانشناختی اضطراب ۳۲
نظریه های اضطراب ۴۵
کنار آمدن با اضطراب ۴۹
مکانیسم های دفاعی ۵۱
اضطراب طبیعی و اضطراب بیمارگونه ۵۳
اضطراب و یادگیری ۵۷
علتهای رایج اضطراب ۵۹
آشوب و اضطراب نوجوانی (Adolescent Turmoil) ۶۱
نظریه های روانکاوی، رفتار، وجودی و زیست شناختی درباره اضطراب اجتماعی ۶۲
فصل سوم: طرح تحقیق
جامعه مورد تحقیق ۶۸
روش نمونه گیری ۶۸
ابزار تحقیق ۶۸
روش نمره گذاری ۶۹
فصل چهارم:
ارائه داده ها ۷۱
محاسبات آماری ۷۳
فصل پنجم:
خلاصه ونتیجه گیری ۷۷
محدودیتها و پیشنهادات تحقیقی ۷۷
فهرست منابع ۷۹
پیوست ۸۱
پرسشنامه
مقدمه
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته، جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد. دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند، و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند. بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ، بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که: پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ، خاستگاه همه پیشرفتها، نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید.
این پایان نامه برای دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی تهیه شده است.
پایان نامه تحصیلی جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد روانشناسی
تعداد صفحات: ۹۲
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه ۲
فصل دوم: ادبیات و پیشینه های پژوهش
مقدمه ۱۲
نظریه بندورا با رویکرد شناختی-اجتماعی: ۱۲
منابع خودکارآمدی و عوامل مؤثر در ایجاد خودکارآمدی – ۱۶
نظریه های مختلف در مورد دلبستگی: ۲۱
تلویحات دلبستگی برای رشد بعدی: ۳۶
دیدگاه ها و نگرش های مختلف نسبت به مفهوم استرس — ۴۲
خلاصه فصل – ۵۷
فصل سوم: روش پژوهش
مقدمه ۶۰
روش پژوهش — ۶۰
روش و ابزار گردآوری داده ها ۶۱
روش آماری – ۶۵
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
پیش گفتار – ۷۷
فهرست جداول
جدول۳-۱-ضریب آلفای کرونباخ مربوط به پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور – ۶۲
جدول (۴-۱) شاخص های توصیفی مربوط به خودکارآمدی، سبک های دلبستگی و شیوههای مقابله با استرس ۶۷
جدول ۲-۴: خلاصه نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرها ۶۹
جدول ۳-۴ خلاصه ضرایب رگرسیون – ۷۰
جدول ۴-۴ خلاصه ضرایب رگرسیون – ۷۲
جدول (۵-۴) : خلاصه ضرایب رگرسیون به منظور بعد پیش بینی خودکارآمدی بر اساس راهبردهای مقابله ای ۷۴
چکیده
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی خودکارآمدی براساس سبکهای دلبستگی و شیوههای مقابله با استرس ب ود. جامعه آماری در برگیرنده دانش آموزان دختر ۱۸-۱۴ سال منطقه ۵ شهر تهران در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که از بین آنها ۲۸۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه های مقیاس دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، راهبردهای مقابله ای (CSQ) ، خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کردند. پس از آزمون فرضیه ها، با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، نتایج حاصل نشان داد سبک دلبستگی ایمن با خودکارآمدی همبستگی مثبت و معنادار دارد. حال آن که، همبستگی متغیر دلبستگی ناایمن دوسوگرا با خودکارآمدی منفی و معنادار است. همچنین شیوه مقابله هیجانی و اجتنابی با خودکارآمدی همبستگی منفی و معنادار دارند.
کلیدواژگان: خودکارآمدی، سبکهای دلبستگی، شیوههای مقابله با استرس
مقدمه
ادراک و باور به توانمندی خود، نقش تعیین کننده ای برای انجام هر عمل و رفتار دارد، بنابراین باور به خود کارآمدی به عنوان تعیین کننده ی این که فرد در یک موقعیت چگونه رفتار خواهد کرد پیش بینی کننده افکار و عواطف تجربه شده در آن موقعیت می باشد (بندورا [۱]، ۱۹۸۶). بر طبق نظریه شناختی – اجتماعی باور به کارآمدی، اساس و پایه فعالیت انسان است و زندگی افراد توسط این باور شخصی هدایت می شود. کلیه کارکردهای روانشناسی متأثر از انتظارات خودکارآمدی [۲] است (بندورا، ۲۰۰۵). افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلع اند، آنها اهداف واقع بینانه انتخاب می کنند، واز خود انتظارات معقولی دارند واز مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مشکل، در مقابل مقابله متمرکز برهیجان آگاه هستند. افراد دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرات مند و اجتماعی هستند و از عزت نفس بالایی برخوردارند ونیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند. کارایی شخصی زیاد ترس از شکست را کاهش می دهد، سطح آرزوها را بالا می برد و توانایی های مساله گشایی وتفکر تحلیلی را بهبود می بخشد (کار [۳]، ۱۳۸۷).
با وجود پیامد های خودکارآمدی، پژوهش های انگشت شماری در این خصوص در داخل کشور انجام شده است. با توجه به ارزش زمان و اهمیت آن در دنیای واقعی امروزی، بررسی عوامل زمینه ساز خودکارآمدی از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود. بر همین اساس دراین پژوهش سبک های دلبستگی [۴] و شیوه های مقابله با استرس [۵] به عنوان متغیرهایی که ممکن است بر خودکارامدی دانش آموزان موثر باشد مورد بررسی قرار گرفته است.
بیان مساله
خودکارآمدی و عوامل مؤثر بر آن سال ها است که در کانون توجه روان شناسان پرورشی و دیگر کارشناسان آموزش و پرورش جای دارد. در سال های گذشته، راستای نگرش کارشناسان و پژوهش گران در این زمینه، از عوامل رفتاری به سوی ریشه های شناختی معطوف گردیده است. در میان این دیدگاه ها، دیدگاه شناختی – اجتماعی عوامل تعیین کننده رفتار را از لحاظ شناختی، فراشناختی، و انگیزشی بررسی می کند، نگاه های بسیاری را به سوی خود متوجه کرده است (آندرسون و استین [۶]، ۲۰۱۳).
بندورا (۱۹۹۷) از نظریه پردازان دیدگاه شناختی – اجتماعی است که سازوکارهای تأثیرگذار بسیاری را بررسی کرده است. وی در میان سازوکارهای تأثیرگذار، هیچ کدام را در کنترل کارکرد پرنفوذتر از خودکارآمدی و باورهای افراد از توانایی خود نمی داند (پاجارس [۷] ۱۹۹۷؛ پینت ریج، روسر، و دوگروت [۸]، ۱۹۹۴). از سوی دیگر، وی بر آن است که خودکارآمدی هم چون عاملی شناختی – انگیزشی، دارای نقشی پرمایه در پدیدآوری تفاوت های فردی و جنسیتی در گستره ی کارکرد و پیشرفت افراد است (بندورا، ۲۰۰۱).
بندورا خودکارآمدی را دریافت و داوری فرد درباره ی مهارت ها و توان مندی های خود برای انجام کارهایی که در موقعیت های ویژه بدان ها نیاز است، تعریف می کند. از سوی دیگر، خودکارآمدی تنها زمانی بر کارکرد تأثیر می گذارد که شخص مهارت های لازم برای انجام کاری ویژه را دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازه ی کافی برانگیخته شود (فراری [۹] ۱۹۹۱، برگرفته از پاجارس ۱۹۹۶). در حقیقت، خودکارآمدی نقش میانجی گر و آسان ساز را در پیوند میان کنش های شناختی بازی می کند. (بندورا ۱۹۹۷؛ بری [۱۰] ۱۹۸۷؛ لاریوی [۱۱] ۱۹۹۱، بر گرفته از بندورا ۲۰۰۱).