چکیده
کنترل بردار ورودی (IVC) تکنیک معروفی برای کاهش توان نشتی است. این روش، از اثر پشته های ترانزیستوری در دروازه های منطقی (گیت) CMOS با اعمال مینیمم بردار نشتی (MLV) به ورودی های اولیه مدارات ترکیبی، در طی حالت آماده بکار استفاده می کند. اگرچه، روش IVC (کنترل بردار ورودی) ، برای مدارات با عمق منطقی زیاد کم تاثیر است، زیرا بردار ورودی در ورودی های اولیه تاثیر کمی بر روی نشتی گیت های درونی در سطح های منطقی بالا دارد. ما در این مقاله یک تکنیک برای غلبه بر این محدودیت ارایه می کنیم؛ بدین سان که گیت های درونی با بدترین حالت نشتی شان را با دیگر گیت های کتابخانه جایگزین می کنیم، تا عملکرد صحیح مدار را در طی حالت فعال تثبیت کنیم. این اصلاح مدار، نیاز به تغیر مراحل طراحی نداشته، ولی دری را به سوی کاهش بیشتر نشتی وقتی که روشMLV (مینیمم بردار نشتی) موثر نیست باز می کند. آنگاه ما، یک روش تقسیم و غلبه که جایگزینی گیت های را مجتمع می کند، یک الگوریتم جستجوی بهینه MLV برای مدارات درختی، و یک الگوریتم ژنتیک برای اتصال به مدارات درختی، را ارایه می کنیم. نتایج آزمایشی ما بر روی همه مدارات محک MCNC91، نشان می دهد که 1) روش جایگزینی گیت، به تنهایی می تواند 10% کاهش جریان نشتی را با روش های معروف، بدون هیچ افزایش تاخیر و کمی افزایش سطح، بدست آورد: 2) روش تقیسم و غلبه، نسبت به بهترین روش خالص IVC 24% و نسبت به روش جایگذاری نقطه کنترل موجود 12% بهتر است: 3) در مقایسه با نشتی بدست آمده از روش MLV بهینه در مدارات کوچک، روش ابتکاری جایگزینی گیت و روش تقسیم-و-غلبه، به ترتیب می توانند بطور متوسط 13% و 17% این نشتی را کاهش دهند.
کلیدواژه: جایگزینی گیت، کاهش نشتی، مینیمم بردار نشتی
مقدمه
همزمان با کوچک شدن فناوری VLSI و ولتاژ منبع/آستانه، توان نشتی در مدارات CMOS امروزه دارای اهمیت بیشتر و بیشتر شده است. به عنوان مثال، در طراحی ها نشان داده شده است که توان نشتی زیرآستانه می تواند به بزرگی 42% توان کل تولید فرآیند 90 نانومتری شرکت داشت باشد [11]. بدین ترتیب، روش های زیادی اخیرا برای کاهش مصرف توان نشتی ارایه شده اند. فرآیند ولتاژ آستانه دوگانه، از وسایل با ولتاژ آستانه بیشتر، به همراه مسیرهای غیر بحرانی، استفاده می کند تا جریان نشتی را ضمن تثبیت عملکرد، کاهش دهد [16]. روش های CMOS ولتاژ آستانه چندگانه (MTCMOS) ، یک وسیله با ولتاژ Vth بالا را بطور سری با مدار با Vth پایین قرار داده، و یک ترانزیستور sleep می سازد.
دسته: علوم پایه
حجم فایل: 1003 کیلوبایت
تعداد صفحه: 20
تشریح مولکولی مریستم رأسی شاخۀ نخود
چکیده
مریستم رأسی شاخه (SAM) رشد ونمو تمام قسمت بالای زمینی گیاه می باشد. درک ما از SAM در سطح مولکولی ناقص است. در این مطالعه به فهرست (رپرتوار) بیان ژن SAMها در نخود باغی (Pisum sativum) پرداخته شده است. در پایان 10 346 توالی EST که 7610 ژن منحصر به فرد را نمایش میدهند، از کتابخانه های cDNA SAM فراهم شد. این توالی ها به همراه ESTهای نخود که قبلا گزارش شد، برای ساخت آرایۀ اولیگونوکلئوتید 12K استفاده شدند تا ژن های دارای بیان SAM متفاوت در مقایسه با مریستم های جانبی، مریستم های رأسی ریشه یا بافت های بدون مریستم شناسایی شوند. تعدادی از ژن ها شناسایی شدند. این ژن ها به طور غالب در لایه های سلول خاص یاقلمروهای SAM بیان شدند. بنابراین، احتمالا اجزاء شبکه های ژنی هستند که در حفظ سلول ساقه یا آغاز اندام های جانبی نقش دارند. علاوه بر این، آنالیز هیبرید شدگی در جای اصلی خود، مکان استقرار مکانی برخی از این ژن ها در SAM راتأیید کرد. داده های ما نیز گوناگونی برخی اشکال بیان ژن و در نتیجه ایفای نقش در گیاهان بقولاتی رانشان میدهد. برخی از ژن ها با بیان زیاد در هر سه رونوشت، ، نیز آشکار شده اند و این داوطلب ها، دیدگاه با ارزش دربارۀ شبکه های مولکولی که حفظ کارآمدی مریستمی را پایبندی میکنند، در اختیار ما قرار میدهد.
کلیدواژگان ها: نخود باغی، مریستم، Pisum sativum، برش عمودی رونوشت
چکیده
نشانگرهای مولکولی (DArT, SSR, SNP) و ویژگی های برزشناختی در بزرگترین مجموعه ژرم پلاسم زیتون دنیا (انجمن پژوهش و آموزش کشاورزی و شیلات، مرکز آلامدا دل آبیسپو، کوردوبا در اسپانیا) مورد استفاده قرار گرفته است تا الگوهای تنوع ژنتیکی و ساختار اصلی ژنتیکی را بین 361 شماره دسترسی زیتون بررسی کند. بعلاوه، داده های نشانگر برای ساخت گروهی از مجموعه های هسته با دو الگوریتم متفاوت (MSTRAT و پاورکور) برپایه استراتژی بیشینه سازی استفاده شدند. نتایج ما تصدیق می کنند که مجموعه ژرم پلاسم، منبعی سودمند از مواد گوناگون ژنتیکی است. هم چنین دریافتیم که خاستگاه جغرافیایی، عاملی مهم است که در زیتون تنوع ژنتیکی می سازد. زیرگروه های 18، 27، 36، 45و68 زیتون که به ترتیب %5، %7.5، %10، %12.5 و %19 را از کل مجموعه ژرم پلاسم نشان می دادند، براساس اطلاعات حاصل از همه گروه داده ها به همراه هر نوع نشانگر منفردا در نظر گرفته شده انتخاب شدند. طبق نتایج ما، مجموعه های هسته که بین %10 و %19 از کل اندازه مجموعه را نشان می دهند می توانند مناسب ترین مجموعه ها در حفظ قسمت عمده تنوع ژنتیکی یافت شده در این مجموعه در نظر گرفته شوند. به سبب کارایی بالای آن در جذب همه وضعیت های الل/ویژگی های یافت شده در کل مجموعه، اندازه هسته دسترسی های شماره 68 می تواند حائز اهمیت خاصی برای کاربردهای حفظ ژنتیکی در زیتون باشد. میانگین بالای فاصله ژنتیکی و تنوع و نمایندگی تقریبا برابر دسترسی ها از مناطق جغرافیایی متفاوت بیان می کنند که اندازه هسته از دسترسی های 36 می تواند مجموعه کارآمد برای پرورش دهندگان زیتون باشد.
کلیدواژه ها: ژرم پلاسم زیتون، تنوع ژنتیکی، گروه های مرکزی، نشانگرهای مولکولی، پرورش زیتون
مقدمه
در بیشتر کشت ها، تاکید زیادی بر گردآوری و حفظ منابع ژنتیکی شده است که منجر به استقرار بانک های ژرم پلاسم آفسایت در سرتاسر جهان شده است. اهداف بنیادین یک بانک ژرم پلاسم حصول، حفظ، اثبات، ارزیابی و ایجاد تنوع ژنتیکی گیاه نماینده قابل حصول از کشت مورد نظر است. اگرچه، علی رغم توسعه قابل ملاحظه به دست آمده در دهه های اخیر جهت جلوگیری از زوال ژنتیکی بسیاری از گونه های کشت، هنوز فاصله زیادی بین تنوع ژرم پلاسم در دسترس گردآوری شده و استفاده موثر آن وجود دارد (ون هینتوم و همکاران 2000).
چکیده
اهداف این مقاله، بررسی اثربخشی فراسونوگرافی در نظارت فعالیت تخمدان با بررسی رشد کیسه ای و رگرسیون و بررسی رابطه بین اندازه گیری های جسم زرد (CL) و غلظت های پروژسترون پلاسما (P4) و مقایسه خطوط ژنتیکی تولید بالا و پایین گاوهای شیرده با در نظر گرفتن هورمون رشد گاو نر درونی (bST) و تاثیرات تولید شیر روی الگوهای موج کیسه ای، سایز و تعداد فولیکول ها، رشد CL، و غلظت های پلاسمای P4 در طول سیکل فحلی نظارت شد توسط فراصوت بودند. هفده گاو Holstein شیرده چند شکم زاییده (چندقولوزا) به دو گروه تقسیم بندی شدند، گروه با تولید کم (گروه کنترل n=9) و گروه با تولید بالا (گروه انتخابی، n=8). تخمدان ها روزانه بعد از سکل فحلی تا زمان سیکل فحلی بعدی با فراسونوگرافی برای نظارت داینامیک های فولیکولی و زرده ای مورد بررسی قرار گرفتند. نه مورد از 17 سیکل فحلی که در این آزمایش مورد بررسی قرار گرفتند، دو موج فولیکولی با سیکل فحلی به طول 22.2±0.4 روز با فولیکول تخمکی داشتند، در حالیکه 8 سیکل سه موج فولیکولی با طول 24.5±0.7 روز با فولیکول Graffian داشتند. میانگین طول سیکل فعلی دو موجی به میزان قابل توجهی کوتاه تر از سیکل فحلی سه موجی بود. رابطه مثبتی بین ضرب های طول ها و عرض ها، قطرها و میانگین های طول ها و عرض های CL و میانگین غلظت های پلاسما P4 وجود ارد. در نتیجه، فراسونوگرافی ابزار موثری برای نظارت فولیکول ها و CL در گاوهای شیری می باشد. بعلاوه، هیچ اختلافی غیر از دومین فولیکول بزرگتر در گاوهای انتخاب شده از نظر شیری یافت نشد.
کلیدواژگان: گاو، فولیکول، جسم زرد، پروژسترون، سوماتوتروپین (هورمون رشد) گاو نر، فراسونوگرافی، تولید مثل، تولید شیر
مقدمه
تجهیزات فراصوتی آرایه خطی زمان واقعی ارسالی برای بررسی اندام های تناسلی در تولید مثل گاو نر در رابطه با ارزیابی اندام های تولید مثل و درک فیزیولوژی تولید مثل به عنوان ابزار تشخیص اخیر مورد استفاده قرار گرفتند. دستگاه فراصوت با ارسال و دریافت موج های صوتی فرکانس بالا برای تولید تصاویر مبتنی بر میزان بازتاب شده و ذب شده توسط بافت هایی با چگالی های متعدد کار می کند. به عنوان مثال، بافت های متراکم مانند CL بالغ، موج های صوتی بیشتری را بازتاب می سازند و به صورت تصویر روشن تر دیده می شوند، در حالیکه ساختارهای پرشده از سیال مانند فولیکول ها به صورت نواحی تیره روی صفحه نمایش ظاهر می شوند.
چکیده
در مقاله حاضر، تلاش هایی برای بهینه سازی متغیرهای فرایند فیزیکی یعنی؛ pH، دما و سرعت همزدن برای افزایش تولید پلی هیدروکسی بوتیرات (PHB) در کشت دسته ای توسط آلکالی ژن های Sp صورت گرفته است، که بعنوان پیش ماده برای تولید پیش سازهای بیوپلاستیک ها (PHB) بکار می رود. انتخاب جریان توسط روش رنگ آمیزی بادوام با استفاده از رنگ نیل آبی A انجام می گیرد. در کشت و صنعت محصولات، ملاس نیشکر و اوره به عنوان منبع کربن و نیتروژن برای تولید PHB مورد استفاده قرار گرفت. بهینه سازی متغیرهای فرآیند فیزیکی توسط طراحی قابل گردش کامپوزیت مرکزی (CCRD) با استفاده از کارشناس نرم افزار طراحی (DX 8.0.6) انجام شد. لرزش فلاسک کشت تحت شرایط مطلوب یعنی، دمای 34.5 درجه سانتیگراد، pH 6.54 و سرعت همزدن 3.13 هرتز، دارای عملکرد بخش PHB 76.80٪ در بستر ملاس خشک است و در حدود 98٪ با عملکرد درصد پیش بینی شده 77.78٪ شباهت نشان داد. کشت دسته ای بیشتر در 7.5 L در مقیاس راکتوری آزمایشگاه (حجم کارکردی: 5.6 L) تحت شرایط بهینه حداکثر زیست توده سلولی gL-10.511را با PHB با محتوای gL-10.48.8، پس از 48 ساعت تخمیر ایجاد می نماید. مطالعه مقیاس بیو راکتوری دارای حداکثر بازده PHB، (YP / X) و بهره وری 0.78 و gL-1 h0.19 بود که بیشتر از گزارش های قبلی تحت شرایط یکسان است. خواص PHB توسط FTIR انجام شد.
کلیدواژه: آلکالی ژن های sp، متغیرهای فرایند فیزیکی، بهینه سازی، تولید PHB، خصوصیات