دسته بندی سیگنالهای الکترومیوگرافی با شبکه عصبی موجک…

چکیده

یک وسیله دقیق و محاسباتی کارآمد برای دسته بندی الگوی سیگنال های الکترومیوگرافی، موضوع بحث بسیاری از پژوهشگران در سال های اخیر بوده است. تجزیه تحلیل های کمیتی سیگنال های EMG، منبع اطلاعاتی مهمی برای تشخیص اختلالات عصبی-عضلانی می باشد. با پیگیری توسعه های اخیر تجهیزات EMG کامپیوتری، روش های مختلفی در حوزه زمان و حوزه فرکانس برای تحلیل های کمیتی، انجام گرفته است. در این بررسی، دسته بندی کننده های مبنی بر شبکه های عصبی مصنوعی پس-انتشار خطای پیشخور (FEBANN) و شبکه های عصبی موجک (WNN) در دقت در دسته بندی سیگنال های EMG با هم مقایسه شده اند. در این روش ها، ما از یک مدل خودبازگشت (اتورگرسیو) (AR) سیگنال های EMG، به عنوان ورودی سیستم دسته بندی، استفاده کردیم. مقدار کل 1200 MUP که از 7 مورد طبیعی، 7 مورد دارای بیماری میوپاتی، و 13 مورد دارای بیماری های با ریشه عصبی به دست آمدند، آنالیز شده اند. میزان موفقیت برای روش WNN 90.7% و برای روش FEBANN 88% بوده است. مقایسه بین دسته بندی کننده های توسعه یافته، نخست بر مبنای تعدادی اندازه گیری های عددی مربوط به دسته بندی می باشد. دسته بندی کننده مبنی بر WNN، بر همتای FEBANN خود برتری دارد. دسته بندی WNN ارایه شده، می تواند تصمیم گیری های کارشناسانه را پشتیبانی کرده و به تشخیص افتراقی EMG کمک کند.

کلیدواژه: الکترومیوگرافی، پتانسیل واحد موتور، روش اتورگرسیو، شبکه عصبی موجک

مقدمه

بیش از 100 اختلال عصبی و ماهیچه ای وجود دارد که بر روی نخاع، عصب، و ماهیچه اثر می گذارد. تشخیص بموقع این بیماری ها توسط معاینه های درمانگاهی و تست های آزمایشگاهی، برای مدیریتکردن آنها و نیز پیشبینی آنها با استفاده از تشخیص پیش از تولد و مشاوره های ژنتیکی، حیاتی می باشد. این اطلاعات همچنین در ازوهش موجود می باشد، که می تواند منجر به فهم طبیعت این بیماری ها، و سرانجام بیماری آنها گردد. مورفولوژی (ریخت شناسی) واحد موتور، را می توان با ثبت فعالیت های الکتریکی معروف به الکترومیوگرافی (EMG) بررسی کرد. در EMG درمانگاهی، پتانسیل های واحد موتور (MUP) با استفاده از یک الکترود سوزنی در اقباض ارادی کم، ثبت می شود.

خرید

مطالب مرتبط

تشریح مولکولی مریستم رأسی شاخه نخود…

چکیده

مریستم رأسی شاخه (SAM) رشد و نمو تمام قسمت بالای زمینی گیاه می باشد. درک ما از SAM در سطح مولکولی ناقص است. در این مطالعه به فهرست (رپرتوار) بیان ژن SAMها در نخود باغی (Pisum sativum) پرداخته شده است. در پایان 10 346 توالی EST که 7610 ژن منحصر به فرد را نمایش میدهند، از کتابخانه های cDNA SAM فراهم شد. این توالی ها به همراه ESTهای نخود که قبلا گزارش شد، برای ساخت آرایه اولیگونوکلئوتید 12K استفاده شدند تا ژن های دارای بیان SAM متفاوت در مقایسه با مریستم های جانبی، مریستم های رأسی ریشه یا بافت های بدون مریستم شناسایی شوند. تعدادی از ژن ها شناسایی شدند. این ژن ها به طور غالب در لایه های سلول خاص یاقلمروهای SAM بیان شدند. بنابراین، احتمالا اجزاء شبکه های ژنی هستند که در حفظ سلول ساقه یا آغاز اندام های جانبی نقش دارند. علاوه بر این، آنالیز هیبرید شدگی در جای اصلی خود، مکان استقرار مکانی برخی از این ژن ها در SAM راتأیید کرد. داده های ما نیز گوناگونی برخی اشکال بیان ژن و در نتیجه ایفای نقش در گیاهان بقولاتی رانشان میدهد. برخی از ژن ها با بیان زیاد در هر سه رونوشت، نیز آشکار شده اند و این داوطلب ها، دیدگاه با ارزش درباره شبکه های مولکولی که حفظ کارآمدی مریستمی را پایبندی می کنند، در اختیار ما قرار میدهد.

کلیدواژه: نخود باغی، مریستم، Pisum sativum، برش عمودی رونوشت

رشد مریستم

رشد مریستم رأسی شاخه (SAM) به عنوان یک مدل عالی و مطلوب در جهت درک و فهم حفظ سلول ساقه در طی رشد ونمو گیاه در چند سال اخیر توجه زیادی رابه خود جلب کرده است. تصور می شود که مریستم ها معادل گیاهی فرورفتگی های سلول ساقه هستند. این فرورفتگی ها ریزمحیط های سلولی هستند که برای حفظ سلولهای ساقه در حالت تفکیک نشده و تقسیم کند، نشانه هایی (سیگنال) را ایجاد می کنند (Bhalla و Singh 2006، Singh و Bhalla2006، Scheres 2007). سلولهای ساقه در ناحیه مرکزی SAM، سلول هایی را رشد مداوم قسمت های هوایی گیاه ایجاد میکند. سلول های در حال تقسیم که ناحیه مرکزی را ترک می کنند، وارد ناحیه پیرامونی پهلویی می شوند و برای پریموردیوم های اندام جانبی که در تفکیک و تقسیم سریع نقش دارند، بکار گرفته می شوند. SAM در نوک شاخه در حال رشد قرار دارد. آنالیز شیمی بافتی و سلولی SAM نشان میدهد که SAM بسیار سازمان یافته و دارای شکل می باشد؛ یکی از بارزترین ویژگی های SAM این است که SAM متشکل از لایه های سلولی که روی هم قرار گرفته اند و به صورت L1، L2 و L3 مشخص شده اند (Satina و همکاران، 1940). در کل، اجداد سلول ناشی از L1، اپیدرمی را ایجاد می کنند. سلول های ناشی از L2 در جهت سلول های زیر اپیدرمی مانند سلول های فتوسنتز کننده و گامتی (جنسی) پیش میروند و سلول های ناشی از L3، بافت های داخلی را میسازند (Stewart و Burk 1970، Szymkowiak و Sussex 1996). گونه های گیاهی متفاوت لایه های سلولی خود را به صورت متفاوت سازماندهی می کنند.

خرید

مطالب مرتبط

جدایش فیزیکی (انتخاب اشکارسازی باکتریوفاژ و پپتیدهای غیرآلی متصل) (ترجمه)…

چکیده

ظهور باکتریوفاژ عموما در نزدیک شدن محیط زنده در انتخاب پپتیدهای مخصوص به مواد معدنی به کار برده شده است. در این فرآیند، به طور سنتی، میل ترکیبی بالای پپتید ها توسط یک روش شستشوی شیمیایی باز یابی می شوند، که شامل اتصال مجموعه باکتریو فاژ را با مواد آلی مطلوب، شستشوی چسب های ضعیف، و شستشوی چسبهای گیردار زیر شرایط میانگیر خشن در گیر می کند. نتیجه این فرآیند ممکن است به از بین بردن نقص همه چسب های قوی، جدایی فاژاز پروتئین، یا ممکن است سطح مادی را اصلاح کند. برای غلبه بر این محدودیت های بلقوه، ما شستشوی فیزیکی مبتنی بر شیوه فرا صوت را توسعه دادیم. در اینجا، ما دو پیش نویس بهینه شده فرا صوت داریم که با پپتیدهای مخصوص کانی میکای طبیعی انتخاب کردیم. ما ابتدا شستشوی فیزیکی 30-اس و در مرحله بعد شستشوی شیمیایی انجام دادیم و راندمان سرند چسب های قوی تا 100% افزایش یافت. امیدواریم بوسیله نتایج، ما پیش نویس کاربردی شستشوی فیزیکی که از ترتیب انتخاب چسب های قوی 45% بدست آمده را بکار بردیم. این شیوه زمان شستشوی خیلی کوتاه تری دارد ثانیاً قابل قیاس تا ساعت ها شستشوی شیمیایی بود. گزارش کاربرد شیوه شستشوی فیزیکی جدید فرا صوت در این باره می تواند یک گام متناوب بسیار کارآمد در سرند کردن مواد جامد پپتیدی خاص باشد.

کلیدواژه: نمایش باکتریوفاژ، شستشو فیزیکی، مافوق صوت، پپتیدهای غیرآلی متصل، میکا مسکوی

مقدمه

در طی دهه گذشته تغییر الگو، در علم مواد و شیمی در انتخاب یا طراحی پپتیدها بعنوان ابزارهای مولکولی رخ داده است تا در واحدهای مولکولی ترکیبی. به طور خاص یک جریان سریع در به کارگیری اتصال غیر آلی پپتیدها بوده است که کاربرد ژنتیکی موجودزنده تک سلولی، نظر به این که اساس بازشناسی مولکولی در ترکیب مواد، مونتاژ، و ساخت انتخاب شده است. کاربرد ارائه فاژو سطح سلولی مجموعه پپتیدی، رشته های اسید آمینه کوتاه (نمونه 7 تا 15) انتخاب و جدا شده است که به خصوص مواد گوناگون مهندسی کاربردی شامل فلزات نجیب (Au, Pd, Pt, Ag) ، اکسیدها (Al2O3, SiO2, ZnO, Cu2O, TiO2) ، نیمه هادی ها (GaN, ZnS, CdS, GaAs) ، کانی ها (میکا، کلسیت، گرافیت، یاقوت کبود، هیدروکسی آپاتیت) ، پلیمرها، زئولیتها، و نانوتیوب های کربنی است.

خرید

مطالب مرتبط

مطالعه دوسوکور کرم ضدلک غیرهیدروکینن (درمان ملاسما)…

چکیده

پیش زمینه: ملاسما نوعی ملانوز شدید اکتسابی است که غالبا بر روی صورت زنان اثر می گذارد و درمان آن با عوامل کاهنده پیگمنت غالبا به سختی انجام می شود. هدف مطالعه: ارزیابی اثربخشی کرم بدون هیدروکینن (Amelan M) در برابر کرم دیگری به نام (Mela-D) به عنوان درمان ملاسما

روش ها: 22 زن فرانسوی که دارای ملاسمای ترکیبی یا ملاسمای اپیدرمی دوطرفه بودند در یک آزمایش پرسپکتیو بر روی یک طرف صورت که به مدت 4 ماه در طی هفته های تابستان به طول انجامید، شرکت کردند. 12 مورد از بیماران صبح ها روزی یک بار از Amelan M به همراه کرم ضد آفتاب SPF 60 در یک طرف صورت خود و Mela-D در طرف دیگر استفاده کردند. پیگمنتاسیون به صورت آبجکتیو با استفاده از یک مگزامتر و در ناحیه ملاسما و شاخص شدت (MASI) به صورت سابجکتیو اندازه گیری شد.

نتایج: کاهش متوسط پیگمنتاسیون در MASI با کاربرد هر دو کرم و کاربرد صرف Amelan M با مگزامتر از نظر آماری قابل توجه بود. عوارض جانبی نیز تا حدودی مشاهده شد.

نتیجه گیری: Amelan M در مقایسه با کرم Mela D تأثیر خیلی بیشتری بر روی ملاسما داشت. حتی با وجود مشاهده برخی عوارض جانبی، بیماران، آن قسمت از صورت را که با Amelan M درمان شده بود ترجیح می دادند.

کلیدواژه: Amelan M، کرم بی رنگ کننده، Mela D، ملاسما، اندازه گیری آبجکتیو

مقدمه

ملاسما که یک اختلال پیگمنتی شایع است و مشخصه آن گسترش لکه های بزرگ هایپرپیگمنت می باشد، اکثرا در زنان رخ میدهد. انتشار لکه های سیاه هایپرپیگمنت محدود به ناحیه صورت (مرکز صورت، گونه و ناحیهآرواره) است و می تواند تأثیر روحی روانی منفی شدید بر افراد مبتلا بگذارد. عوامل متعددی در پدیده ملاسما نقش دارند که از بین آنها میتوان به حاملگی، قرار گرفتن در معرض اشعه آفتاب، معالجات هورمونی، کاربرد مواد آرایشی و تأثیرات ژنتیکی و بنیادی اشاره کرد. درمان متداول ملاسما شامل برطرف کردن هر گونه عامل سببی احتمالی که در اثر استفاده از کرم ضدآفتاب و عامل هایپوپیگمنت می باشد، غالبا همراه با سایر روش های درمانی مانند تریتینوئین، اسید کوجیک، اسید آزیلائیک یا پیلینگ سطحی انجام می گیرد. نشان داده شده است که پیش بینی هیدروکینن (HQ) یا کرم آرایشی در مطالعات مختلف موثر واقع می شود. کاربرد HQ در اروپا یعنی محل انجام این مطالعه تأیید نمی شود.

خرید

مطالب مرتبط

الگوهای تناوبی اسنکرون داده کاوی در سری زمانی داده…

چکیده

کشف تناوبی داده های سری زمانی به عنوان مسئله مهمی در بسیاری از برنامه های کاربردی می باشد. اکثر تحقیقات پیشین تمرکز خود را بر روی بررسی الگوهای تناوبی اسنکرون قرار داده و حضور الگوهای ناهمتراز را به دلیل مداخله پارازیت های تصادفی مد نظر قرار نمی دهد. در این مقاله، مدل انعطاف پذیرتری را در ارتباط با الگوهای تناوبی اسنکرون مطرح می کنیم که تنها درون توالی مد نظر قرار گرفته و وقوع آن ها به دلیل وجود این اختلالات تغییر می یابد. دو پارامتر min-rep و max-dis،به کار گرفته می شوند تا به تعیین حداقل تعداد تکرارها بپردازیم که در هر بخش از ظهور الگوها غیرمختل و حداکثر اختلال بین دو بخش معتبرمتوالی، مورد نیاز می باشد. بعد از برطرف شدن این دو شرایط، بلندترین توالی معتبر الگو، برگشت داده می شود. یک الگوریتم دو مرحله ای طراحی می گردد تا در ابتدا به ایجاد دوره های بلقوه از طریق برش مبتنی بر مسافت به دنبال روش تکرار برای دسترسی و ایجاد اعتبار برای الگوهاو مکان یابی طولانی ترین توالی معتبر بپردازد. ما همچنین نشان می دهیم که این الگوریتم نه تنها پیچیدگی های زمانی طولی را با توجه به طول توالی ها ایجاد می کند بلکه دسترسی به بهره وری فضا دارد.

کلیدواژه: الگوهای تناوبی اسنکرون، روش مبتنی بر بخش، تناوب نسبی

مقدمه

تشخیص تناوبی در ارتباط با اطلاعات سری زمانی به عنوان یک مسئله چالش انگیز می باشد که دارای اهمیت مهمی در بسیاری از کاربردها می باشد.بیشتر تحقیقات گذشته در این دوره بر این مبنا می باشد که اختلالات در یک سری از تکرار الگوها، منجر به عدم همزمان سازی وقوع متوالی الگوها با توجه به رویدادهای گذشته نمی گردد. برای نمونه، "جو اسمیت هر روز روزنامه می خواند" به عنوان یک الگوی تناوبی می باشد. حتی اگر او هر از گاهی در صبحگاه روزنامه نخواند، چنین اختلالی این حقیقت را تحت تاثیر قرار نمی دهد که او در صبح چند روز متوالی روزنامه می خواند. به عبارت دیگر، این اختلالات تنها در ارتباط با وقوع مشکلات پیش می آید اما این موارد معمول تر از ورود پارازیت های تصادفی نمی باشد. به هر حال چنین فرضیاتی اغلب محدود کننده بوده از این رو ما ممکن است نتوانیم به تشخیص بعضی از الگوها بپردازیم اگر بعضی از این توالی ها به دلیل وجود پارازیت ها، دچار اختلال گردند. کاربردهای مربوط به پر کردن موجودی ها را مد نظر قرار دهید. پیشینه مربوط به سفارشات صورت های موجود به عنوان یک توالی مد نظر قرار می گیرد. تصور کنید، که فاصله زمانی بین اشباع داروها به طور نرمال، ماهانه باشد. شیوه های مربوط به اشباع سازی در شروع هر ماه قبل از شروع آنفولانزا مد نظر قرار می گیرد که در نهایت منتهی به فرایند اشباع سازی در هفته سوم می گردد. به این ترتیب اگر چه این بسامد اشباع سازی, در هر ماه تکرار می گردد، این زمان به سه هفته در ماه منتهی می گردد. از این رو، این مورد زمانی مد نظر قرار می گیرد که این الگوها قابل تشخیص بوده و این اختلالات در یک حد مطلوبی باشد.

خرید

مطالب مرتبط